همین حالا به چی فکر می کنی؟ چه احساس داری؟ چی دوست داری بگی؟
از جایی کپی نکن! از خودت بگو. از خودت بنویس.

تعداد حروف باقیمانده: 300
پریسا امینیان نوشته است:

سکوتم از سر رضایت نیست بلکه از قطع امید کردن از شعور برخی اطرافیانم است....

۱۴۰۲/۵/۱۴ ۱۴:۱۸
پریسا امینیان نوشته است:

یادی از سهراب سپهری
به سراغ من اگر می آیید نرم و آهسته بیایید مبادا که ترک بردارد چینی نازک تنهاییه من

۱۴۰۲/۲/۲۳ ۲۳:۰۳
پریسا امینیان نوشته است:

یادی از اخوان ثالث:
ما چون دو دریچه روبروی هم
آگاه زهر بگو مگوی هم
هر روز سلام و پرسش و خنده
هر روز قرار روز آینده
عمر آیینه بهشت
اما آه بیش از شب و روز تیر و دی کوتاه
اکنون دل من شکسته و خسته است
زیرا یکی از دریچه ها بسته است
نه مهر فسون نه ماه جادو کرد
نفرین به سفر که هرچه کرد او کرد

۱۴۰۱/۸/۲۷ ۱۴:۰۲
پریسا امینیان نوشته است:

شاعر از کوچه مهتاب گذشت
لیک شعری نسرود
نه که معشوقه نداشت
نه که سرگشته نبود
روزگاری بود که دگر کوچه مهتاب خیابان شده بود

۱۴۰۱/۷/۲۹ ۰۰:۰۵