۳۹۰ بار خوانده شده
و من خطبة له عليهالسلام في صفات اللّه جل جلاله و صفات أئمة الدين
خداشناسى (شناخت صفات خدا)
اَلْحَمْدُ لِلَّهِ اَلدَّالِّ عَلَى وُجُودِهِ بِخَلْقِهِ
ستايش خداوندى را كه با آفرينش بندگان، بر هستى خود راهنمايى فرمود
وَ بِمُحْدَثِ خَلْقِهِ عَلَى أَزَلِيَّتِهِ
و آفرينش پديدههاى نو، بر ازلى بودن او گواه است
وَ بِاشْتِبَاهِهِمْ عَلَى أَنْ لاَ شَبَهَ لَهُ
و شباهت داشتن مخلوقات به يكديگر دليل است كه او همتايى ندارد
لاَ تَسْتَلِمُهُ اَلْمَشَاعِرُ وَ لاَ تَحْجُبُهُ اَلسَّوَاتِرُ
حواس بشرى ذات او را درك نمىكند، و پوششها او را پنهان نمىسازد
لاِفْتِرَاقِ اَلصَّانِعِ وَ اَلْمَصْنُوعِ
زيرا سازنده و ساخته شده
وَ اَلْحَادِّ وَ اَلْمَحْدُودِ وَ اَلرَّبِّ وَ اَلْمَرْبُوبِ
فراگيرنده و فرا گرفته، پروردگار و پرورده، يكسان نيستند
اَلْأَحَدِ بِلاَ تَأْوِيلِ عَدَدٍ
يگانه است نه از روى عدد
وَ اَلْخَالِقِ لاَ بِمَعْنَى حَرَكَةٍ وَ نَصَبٍ
آفريننده است نه با حركت و تحمّل رنج
وَ اَلسَّمِيعِ لاَ بِأَدَاةٍ
شنواست بدون وسيلۀ شنوايى
وَ اَلْبَصِيرِ لاَ بِتَفْرِيقِ آلَةٍ
و بيناست بى آن كه چشم گشايد و بر هم نهد
وَ اَلشَّاهِدِ لاَ بِمُمَاسَّةٍ
در همه جا حاضر است نه آن كه با چيزى تماس گيرد
وَ اَلْبَائِنِ لاَ بِتَرَاخِي مَسَافَةٍ
و از همه چيز جداست، نه اينكه فاصله بين او و موجودات باشد
وَ اَلظَّاهِرِ لاَ بِرُؤْيَةٍ وَ اَلْبَاطِنِ لاَ بِلَطَافَةٍ
آشكار است نه با مشاهدۀ چشم، پنهان است نه به خاطر كوچكى و ظرافت
بَانَ مِنَ اَلْأَشْيَاءِ بِالْقَهْرِ لَهَا وَ اَلْقُدْرَةِ عَلَيْهَا
از موجودات جداست كه بر آنها چيره و تواناست
وَ بَانَتِ اَلْأَشْيَاءُ مِنْهُ بِالْخُضُوعِ لَهُ وَ اَلرُّجُوعِ إِلَيْهِ
و هر چيزى جز او برابرش خاضع و بازگشت آن به سوى خداست
مَنْ وَصَفَهُ فَقَدْ حَدَّهُ
آن كه خدا را وصف كند، محدودش كرده
وَ مَنْ حَدَّهُ فَقَدْ عَدَّهُ
و آن كه محدودش كند، او را به شمارش آورده
وَ مَنْ عَدَّهُ فَقَدْ أَبْطَلَ أَزَلَهُ
و آن كه خدا را به شمارش آورد، ازليّت او را باطل كرده است
وَ مَنْ قَالَ كَيْفَ فَقَدِ اِسْتَوْصَفَهُ
و كسى كه بگويد: خدا چگونه است؟ او را توصيف كرده
وَ مَنْ قَالَ أَيْنَ فَقَدْ حَيَّزَهُ
و هر كه بگويد: خدا كجاست؟ مكان براى او قائل شده است
عَالِمٌ إِذْ لاَ مَعْلُومٌ
خدا عالم بود آنگاه كه معلومى وجود نداشت
وَ رَبٌّ إِذْ لاَ مَرْبُوبٌ
پرورنده بود آنگاه كه پديدهاى نبود
وَ قَادِرٌ إِذْ لاَ مَقْدُورٌ
و توانا بود آنگاه كه توانايى نبود
أئمة الدين
عظمت امامان دوازده گانه و قرآن
منها قَدْ طَلَعَ طَالِعٌ
همانا طلوع كنندهاى آشكار شد
وَ لَمَعَ لاَمِعٌ وَ لاَحَ لاَئِحٌ وَ اِعْتَدَلَ مَائِلٌ
و درخشندهاى درخشيد و آشكار شوندهاى آشكار گرديد، و آن كه از جادّۀ حق منحرف شد به راه راست بازگشت
وَ اِسْتَبْدَلَ اَللَّهُ بِقَوْمٍ قَوْماً
خداوند گروهى را به گروهى تبديل
وَ بِيَوْمٍ يَوْماً
و روزى را برابر روزى قرار داد
وَ اِنْتَظَرْنَا اَلْغِيَرَ اِنْتِظَارَ اَلْمُجْدِبِ اَلْمَطَرَ
و ما چونان مانده در خشكسالان كه در انتظار بارانند، انتظار چنين روزى را مىكشيديم
وَ إِنَّمَا اَلْأَئِمَّةُ قُوَّامُ اَللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ
همانا امامان دين، از طرف خدا، تدبير كنندگان امور مردم
وَ عُرَفَاؤُهُ عَلَى عِبَادِهِ
و كارگزاران آگاه بندگانند
وَ لاَ يَدْخُلُ اَلْجَنَّةَ إِلاَّ مَنْ عَرَفَهُمْ وَ عَرَفُوهُ
كسى به بهشت نمىرود جز آن كه آنان را شناخته، و آنان او را بشناسند
وَ لاَ يَدْخُلُ اَلنَّارَ إِلاَّ مَنْ أَنْكَرَهُمْ وَ أَنْكَرُوهُ
و كسى در جهنّم سرنگون نگردد جز آن كه منكر آنان باشد و امامان دين هم وى را نپذيرند
إِنَّ اَللَّهَ تَعَالَى خَصَّكُمْ بِالْإِسْلاَمِ وَ اِسْتَخْلَصَكُمْ لَهُ
همانا خداى متعال شما را به اسلام اختصاص داد و براى اسلام برگزيد
وَ ذَلِكَ لِأَنَّهُ اِسْمُ سَلاَمَةٍ وَ جِمَاعُ كَرَامَةٍ
زيرا اسلام نامى از سلامت است، و فراهم كنندۀ كرامت جامعه مىباشد
اِصْطَفَى اَللَّهُ تَعَالَى مَنْهَجَهُ وَ بَيَّنَ حُجَجَهُ
راه روشن آن را خدا برگزيد، و حجّتهاى آن را روشن گردانيد
مِنْ ظَاهِرِ عِلْمٍ وَ بَاطِنِ حُكْمٍ
اسلام ظاهرش علم، و باطنش حكمت است
لاَ تَفْنَى غَرَائِبُهُ
نو آورىهاى آن پايان نگيرد
وَ لاَ تَنْقَضِي عَجَائِبُهُ
و شگفتىهايش تمام نمىشود
فِيهِ مَرَابِيعُ اَلنِّعَمِ
در اسلام بركات و خيرات چونان سرزمينهاى پر گياه در اوّل بهاران فراوان است
وَ مَصَابِيحُ اَلظُّلَمِ
و چراغهاى روشنى بخش تاريكىها فراوان دارد
لاَ تُفْتَحُ اَلْخَيْرَاتُ إِلاَّ بِمَفَاتِيحِهِ
كه در نيكىها جز با كليدهاى اسلام باز نشود
وَ لاَ تُكْشَفُ اَلظُّلُمَاتُ إِلاَّ بِمَصَابِيحِهِ
و تاريكىها را جز با چراغهاى آن روشنايى نمىتوان بخشيد
قَدْ أَحْمَى حِمَاهُ وَ أَرْعَى مَرْعَاهُ
مرزهايش محفوظ، و چراگاههايش را خود نگهبان است
فِيهِ شِفَاءُ اَلْمُسْتَشْفِي
هر درمان خواهى را درمان
وَ كِفَايَةُ اَلْمُكْتَفِي
و هر بىنيازى طلبى را كافى است
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
خداشناسى (شناخت صفات خدا)
اَلْحَمْدُ لِلَّهِ اَلدَّالِّ عَلَى وُجُودِهِ بِخَلْقِهِ
ستايش خداوندى را كه با آفرينش بندگان، بر هستى خود راهنمايى فرمود
وَ بِمُحْدَثِ خَلْقِهِ عَلَى أَزَلِيَّتِهِ
و آفرينش پديدههاى نو، بر ازلى بودن او گواه است
وَ بِاشْتِبَاهِهِمْ عَلَى أَنْ لاَ شَبَهَ لَهُ
و شباهت داشتن مخلوقات به يكديگر دليل است كه او همتايى ندارد
لاَ تَسْتَلِمُهُ اَلْمَشَاعِرُ وَ لاَ تَحْجُبُهُ اَلسَّوَاتِرُ
حواس بشرى ذات او را درك نمىكند، و پوششها او را پنهان نمىسازد
لاِفْتِرَاقِ اَلصَّانِعِ وَ اَلْمَصْنُوعِ
زيرا سازنده و ساخته شده
وَ اَلْحَادِّ وَ اَلْمَحْدُودِ وَ اَلرَّبِّ وَ اَلْمَرْبُوبِ
فراگيرنده و فرا گرفته، پروردگار و پرورده، يكسان نيستند
اَلْأَحَدِ بِلاَ تَأْوِيلِ عَدَدٍ
يگانه است نه از روى عدد
وَ اَلْخَالِقِ لاَ بِمَعْنَى حَرَكَةٍ وَ نَصَبٍ
آفريننده است نه با حركت و تحمّل رنج
وَ اَلسَّمِيعِ لاَ بِأَدَاةٍ
شنواست بدون وسيلۀ شنوايى
وَ اَلْبَصِيرِ لاَ بِتَفْرِيقِ آلَةٍ
و بيناست بى آن كه چشم گشايد و بر هم نهد
وَ اَلشَّاهِدِ لاَ بِمُمَاسَّةٍ
در همه جا حاضر است نه آن كه با چيزى تماس گيرد
وَ اَلْبَائِنِ لاَ بِتَرَاخِي مَسَافَةٍ
و از همه چيز جداست، نه اينكه فاصله بين او و موجودات باشد
وَ اَلظَّاهِرِ لاَ بِرُؤْيَةٍ وَ اَلْبَاطِنِ لاَ بِلَطَافَةٍ
آشكار است نه با مشاهدۀ چشم، پنهان است نه به خاطر كوچكى و ظرافت
بَانَ مِنَ اَلْأَشْيَاءِ بِالْقَهْرِ لَهَا وَ اَلْقُدْرَةِ عَلَيْهَا
از موجودات جداست كه بر آنها چيره و تواناست
وَ بَانَتِ اَلْأَشْيَاءُ مِنْهُ بِالْخُضُوعِ لَهُ وَ اَلرُّجُوعِ إِلَيْهِ
و هر چيزى جز او برابرش خاضع و بازگشت آن به سوى خداست
مَنْ وَصَفَهُ فَقَدْ حَدَّهُ
آن كه خدا را وصف كند، محدودش كرده
وَ مَنْ حَدَّهُ فَقَدْ عَدَّهُ
و آن كه محدودش كند، او را به شمارش آورده
وَ مَنْ عَدَّهُ فَقَدْ أَبْطَلَ أَزَلَهُ
و آن كه خدا را به شمارش آورد، ازليّت او را باطل كرده است
وَ مَنْ قَالَ كَيْفَ فَقَدِ اِسْتَوْصَفَهُ
و كسى كه بگويد: خدا چگونه است؟ او را توصيف كرده
وَ مَنْ قَالَ أَيْنَ فَقَدْ حَيَّزَهُ
و هر كه بگويد: خدا كجاست؟ مكان براى او قائل شده است
عَالِمٌ إِذْ لاَ مَعْلُومٌ
خدا عالم بود آنگاه كه معلومى وجود نداشت
وَ رَبٌّ إِذْ لاَ مَرْبُوبٌ
پرورنده بود آنگاه كه پديدهاى نبود
وَ قَادِرٌ إِذْ لاَ مَقْدُورٌ
و توانا بود آنگاه كه توانايى نبود
أئمة الدين
عظمت امامان دوازده گانه و قرآن
منها قَدْ طَلَعَ طَالِعٌ
همانا طلوع كنندهاى آشكار شد
وَ لَمَعَ لاَمِعٌ وَ لاَحَ لاَئِحٌ وَ اِعْتَدَلَ مَائِلٌ
و درخشندهاى درخشيد و آشكار شوندهاى آشكار گرديد، و آن كه از جادّۀ حق منحرف شد به راه راست بازگشت
وَ اِسْتَبْدَلَ اَللَّهُ بِقَوْمٍ قَوْماً
خداوند گروهى را به گروهى تبديل
وَ بِيَوْمٍ يَوْماً
و روزى را برابر روزى قرار داد
وَ اِنْتَظَرْنَا اَلْغِيَرَ اِنْتِظَارَ اَلْمُجْدِبِ اَلْمَطَرَ
و ما چونان مانده در خشكسالان كه در انتظار بارانند، انتظار چنين روزى را مىكشيديم
وَ إِنَّمَا اَلْأَئِمَّةُ قُوَّامُ اَللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ
همانا امامان دين، از طرف خدا، تدبير كنندگان امور مردم
وَ عُرَفَاؤُهُ عَلَى عِبَادِهِ
و كارگزاران آگاه بندگانند
وَ لاَ يَدْخُلُ اَلْجَنَّةَ إِلاَّ مَنْ عَرَفَهُمْ وَ عَرَفُوهُ
كسى به بهشت نمىرود جز آن كه آنان را شناخته، و آنان او را بشناسند
وَ لاَ يَدْخُلُ اَلنَّارَ إِلاَّ مَنْ أَنْكَرَهُمْ وَ أَنْكَرُوهُ
و كسى در جهنّم سرنگون نگردد جز آن كه منكر آنان باشد و امامان دين هم وى را نپذيرند
إِنَّ اَللَّهَ تَعَالَى خَصَّكُمْ بِالْإِسْلاَمِ وَ اِسْتَخْلَصَكُمْ لَهُ
همانا خداى متعال شما را به اسلام اختصاص داد و براى اسلام برگزيد
وَ ذَلِكَ لِأَنَّهُ اِسْمُ سَلاَمَةٍ وَ جِمَاعُ كَرَامَةٍ
زيرا اسلام نامى از سلامت است، و فراهم كنندۀ كرامت جامعه مىباشد
اِصْطَفَى اَللَّهُ تَعَالَى مَنْهَجَهُ وَ بَيَّنَ حُجَجَهُ
راه روشن آن را خدا برگزيد، و حجّتهاى آن را روشن گردانيد
مِنْ ظَاهِرِ عِلْمٍ وَ بَاطِنِ حُكْمٍ
اسلام ظاهرش علم، و باطنش حكمت است
لاَ تَفْنَى غَرَائِبُهُ
نو آورىهاى آن پايان نگيرد
وَ لاَ تَنْقَضِي عَجَائِبُهُ
و شگفتىهايش تمام نمىشود
فِيهِ مَرَابِيعُ اَلنِّعَمِ
در اسلام بركات و خيرات چونان سرزمينهاى پر گياه در اوّل بهاران فراوان است
وَ مَصَابِيحُ اَلظُّلَمِ
و چراغهاى روشنى بخش تاريكىها فراوان دارد
لاَ تُفْتَحُ اَلْخَيْرَاتُ إِلاَّ بِمَفَاتِيحِهِ
كه در نيكىها جز با كليدهاى اسلام باز نشود
وَ لاَ تُكْشَفُ اَلظُّلُمَاتُ إِلاَّ بِمَصَابِيحِهِ
و تاريكىها را جز با چراغهاى آن روشنايى نمىتوان بخشيد
قَدْ أَحْمَى حِمَاهُ وَ أَرْعَى مَرْعَاهُ
مرزهايش محفوظ، و چراگاههايش را خود نگهبان است
فِيهِ شِفَاءُ اَلْمُسْتَشْفِي
هر درمان خواهى را درمان
وَ كِفَايَةُ اَلْمُكْتَفِي
و هر بىنيازى طلبى را كافى است
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:هشدار از فتنهها
گوهر بعدی:توصیف گمراهان
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.