هوش مصنوعی:
امام علی (ع) در این خطبه به بیان نارضایتی خود از اصحاب نافرمان و بیوفای خود میپردازد. ایشان از بیتوجهی آنان به فرمانهای الهی، پیروی کورکورانه از معاویه و ابن نابغه، و عدم حمایت از حق شکوه میکنند. امام تأکید میکنند که حتی مرگ را به ذلت ترجیح میدهند و از پراکندگی و اختلاف میان اصحاب ابراز ناراحتی میکنند. در پایان، خدا را بر آزمایشی که با این گروه نافرمان داشته است، سپاس میگویند.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق تاریخی، اخلاقی و سیاسی است که درک آن نیاز به سطحی از بلوغ فکری و آگاهی تاریخی دارد. همچنین، انتقادات تند و صریح امام علی (ع) ممکن است برای مخاطبان کمسنوسال نامفهوم یا سنگین باشد.
نكوهش ياران نافرمان
و من خطبة له عليهالسلام في ذم العاصين من أصحابه
(در سال 38 هجرى جهت كمك به محمّد بن ابى بكر در مصر در نكوهش ياران ايراد كرد)
أَحْمَدُ اَللَّهَ عَلَى مَا قَضَى مِنْ أَمْرٍ وَ قَدَّرَ مِنْ فِعْلٍ وَ عَلَى اِبْتِلاَئِي بِكُمْ أَيَّتُهَا اَلْفِرْقَةُ اَلَّتِي إِذَا أَمَرْتُ لَمْ تُطِعْ وَ إِذَا دَعَوْتُ لَمْ تُجِبْ
خدا را بر آنچه كه خواسته و هر كار كه مقدّر فرموده ستايش مىكنم، و او را بر اين گرفتار شدنم به شما كوفيان مىستايم. اى مردمى كه هر گاه فرمان دادم اطاعت نكرديد، و هر زمان شما را دعوت كردم پاسخ نداديد
إِنْ أُمْهِلْتُمْ خُضْتُمْ وَ إِنْ حُورِبْتُمْ خُرْتُمْ
هر گاه شما را مهلت مىدهم در بيهودگى فرو مىرويد، و در هنگامۀ جنگ سست و ناتوانيد
وَ إِنِ اِجْتَمَعَ اَلنَّاسُ عَلَى إِمَامٍ طَعَنْتُمْ
اگر مردم اطراف امام خود جمع شوند طعنه زده
وَ إِنْ أُجِئْتُمْ إِلَى مُشَاقَّةٍ نَكَصْتُمْ
و اگر شما را براى حل مشكلى بخوانند سرباز مىزنيد
لاَ أَبَا لِغَيْرِكُمْ مَا تَنْتَظِرُونَ بِنَصْرِكُمْ وَ اَلْجِهَادِ عَلَى حَقِّكُمْ
پدر مباد دشمنان شما را! براى پيروزى منتظر چه چيزى هستيد؟ چرا براى گرفتن حق خود در جهاد نمىكنيد
اَلْمَوْتَ أَوِ اَلذُّلَّ لَكُمْ
آيا در انتظار مرگ يا ذلّت هستيد
فَوَاللَّهِ لَئِنْ جَاءَ يَومِي وَ لَيَأْتِيَنِّي لَيُفَرِّقَنَّ بَيْنِي وَ بَيْنَكُمْ
به خدا سوگند، اگر مرگ من فرا رسد كه حتما خواهد رسيد بين من و شما جدايى خواهد افتاد
وَ أَنَا لِصُحْبَتِكُمْ قَالٍ وَ بِكُمْ غَيْرُ كَثِيرٍ
در حالى كه من از همنشينى با شما ناراحت، و حضورتان براى من بىفايده بود
لِلَّهِ أَنْتُمْ أَ مَا دِينٌ يَجْمَعُكُمْ وَ لاَ حَمِيَّةٌ تَشْحَذُكُمْ
خدا خيرتان دهد، آيا دينى نيست كه شما را گرد آورد؟ آيا غيرتى نيست كه شما را براى جنگ با دشمن بسيج كند
أَ وَ لَيْسَ عَجَباً أَنَّ مُعَاوِيَةَ يَدْعُو اَلْجُفَاةَ اَلطَّغَامَ فَيَتَّبِعُونَهُ عَلَى غَيْرِ مَعُونَةٍ وَ لاَ عَطَاءٍ
شگفت آور نيست كه معاويه انسانهاى جفا كار پست را مىخواند و آنها بدون انتظار كمك و بخششى از او پيروى مىكنند
وَ أَنَا أَدْعُوكُمْ وَ أَنْتُمْ تَرِيكَةُ اَلْإِسْلاَمِ وَ بَقِيَّةُ اَلنَّاسِ إِلَى اَلْمَعُونَةِ أَوْ طَائِفَةٍ مِنَ اَلْعَطَاءِ فَتَفَرَّقُونَ عَنِّي وَ تَخْتَلِفُونَ عَلَيَّ
و من شما را براى يارى حق مىخوانم، در حالى كه شما بازماندگان اسلام، 9 و يادگار مسلمانان پيشين مىباشيد، با كمك و عطايا شما را دعوت مىكنم ولى از اطراف من پراكنده مىشويد، و به تفرقه و اختلاف روى مىآوريد
إِنَّهُ لاَ يَخْرُجُ إِلَيْكُمْ مِنْ أَمْرِي رِضًى فَتَرْضَوْنَهُ وَ لاَ سُخْطٌ فَتَجْتَمِعُونَ عَلَيْهِ
نه از دستورات من راضى مىشويد، و نه شما را به خشم مىآورد كه بر ضد من اجتماع كنيد
وَ إِنَّ أَحَبَّ مَا أَنَا لاَقٍ إِلَيَّ اَلْمَوْتُ
اكنون دوست داشتنىترين چيزى كه آرزو مىكنم، مرگ است
قَدْ دَارَسْتُكُمُ اَلْكِتَابَ وَ فَاتَحْتُكُمُ اَلْحِجَاجَ
كتاب خدا را به شما آموختم، و راه و رسم استدلال را به شما آموزش دادم
وَ عَرَّفْتُكُمْ مَا أَنْكَرْتُمْ وَ سَوَّغْتُكُمْ مَا مَجَجْتُمْ
و آنچه را كه نمىشناختيد به شما شناساندم، و دانشى را كه به كامتان سازگار نبود جرعه جرعه به شما نوشاندم
لَوْ كَانَ اَلْأَعْمَى يَلْحَظُ أَوِ اَلنَّائِمُ يَسْتَيْقِظُ
اى كاش نابينا مىديد و خفته بيدار مىشد
وَ أَقْرِبْ بِقَوْمٍ مِنَ اَلْجَهْلِ بِاللَّهِ قَائِدُهُمْ مُعَاوِيَةُ وَ مُؤَدِّبُهُمُ اِبْنُ اَلنَّابِغَةِ
سوگند به خدا چه نادان مردمى كه رهبر آنان معاويه، و آموزگارشان پسر نابغه (عمرو عاص) باشد
(در سال 38 هجرى جهت كمك به محمّد بن ابى بكر در مصر در نكوهش ياران ايراد كرد)
أَحْمَدُ اَللَّهَ عَلَى مَا قَضَى مِنْ أَمْرٍ وَ قَدَّرَ مِنْ فِعْلٍ وَ عَلَى اِبْتِلاَئِي بِكُمْ أَيَّتُهَا اَلْفِرْقَةُ اَلَّتِي إِذَا أَمَرْتُ لَمْ تُطِعْ وَ إِذَا دَعَوْتُ لَمْ تُجِبْ
خدا را بر آنچه كه خواسته و هر كار كه مقدّر فرموده ستايش مىكنم، و او را بر اين گرفتار شدنم به شما كوفيان مىستايم. اى مردمى كه هر گاه فرمان دادم اطاعت نكرديد، و هر زمان شما را دعوت كردم پاسخ نداديد
إِنْ أُمْهِلْتُمْ خُضْتُمْ وَ إِنْ حُورِبْتُمْ خُرْتُمْ
هر گاه شما را مهلت مىدهم در بيهودگى فرو مىرويد، و در هنگامۀ جنگ سست و ناتوانيد
وَ إِنِ اِجْتَمَعَ اَلنَّاسُ عَلَى إِمَامٍ طَعَنْتُمْ
اگر مردم اطراف امام خود جمع شوند طعنه زده
وَ إِنْ أُجِئْتُمْ إِلَى مُشَاقَّةٍ نَكَصْتُمْ
و اگر شما را براى حل مشكلى بخوانند سرباز مىزنيد
لاَ أَبَا لِغَيْرِكُمْ مَا تَنْتَظِرُونَ بِنَصْرِكُمْ وَ اَلْجِهَادِ عَلَى حَقِّكُمْ
پدر مباد دشمنان شما را! براى پيروزى منتظر چه چيزى هستيد؟ چرا براى گرفتن حق خود در جهاد نمىكنيد
اَلْمَوْتَ أَوِ اَلذُّلَّ لَكُمْ
آيا در انتظار مرگ يا ذلّت هستيد
فَوَاللَّهِ لَئِنْ جَاءَ يَومِي وَ لَيَأْتِيَنِّي لَيُفَرِّقَنَّ بَيْنِي وَ بَيْنَكُمْ
به خدا سوگند، اگر مرگ من فرا رسد كه حتما خواهد رسيد بين من و شما جدايى خواهد افتاد
وَ أَنَا لِصُحْبَتِكُمْ قَالٍ وَ بِكُمْ غَيْرُ كَثِيرٍ
در حالى كه من از همنشينى با شما ناراحت، و حضورتان براى من بىفايده بود
لِلَّهِ أَنْتُمْ أَ مَا دِينٌ يَجْمَعُكُمْ وَ لاَ حَمِيَّةٌ تَشْحَذُكُمْ
خدا خيرتان دهد، آيا دينى نيست كه شما را گرد آورد؟ آيا غيرتى نيست كه شما را براى جنگ با دشمن بسيج كند
أَ وَ لَيْسَ عَجَباً أَنَّ مُعَاوِيَةَ يَدْعُو اَلْجُفَاةَ اَلطَّغَامَ فَيَتَّبِعُونَهُ عَلَى غَيْرِ مَعُونَةٍ وَ لاَ عَطَاءٍ
شگفت آور نيست كه معاويه انسانهاى جفا كار پست را مىخواند و آنها بدون انتظار كمك و بخششى از او پيروى مىكنند
وَ أَنَا أَدْعُوكُمْ وَ أَنْتُمْ تَرِيكَةُ اَلْإِسْلاَمِ وَ بَقِيَّةُ اَلنَّاسِ إِلَى اَلْمَعُونَةِ أَوْ طَائِفَةٍ مِنَ اَلْعَطَاءِ فَتَفَرَّقُونَ عَنِّي وَ تَخْتَلِفُونَ عَلَيَّ
و من شما را براى يارى حق مىخوانم، در حالى كه شما بازماندگان اسلام، 9 و يادگار مسلمانان پيشين مىباشيد، با كمك و عطايا شما را دعوت مىكنم ولى از اطراف من پراكنده مىشويد، و به تفرقه و اختلاف روى مىآوريد
إِنَّهُ لاَ يَخْرُجُ إِلَيْكُمْ مِنْ أَمْرِي رِضًى فَتَرْضَوْنَهُ وَ لاَ سُخْطٌ فَتَجْتَمِعُونَ عَلَيْهِ
نه از دستورات من راضى مىشويد، و نه شما را به خشم مىآورد كه بر ضد من اجتماع كنيد
وَ إِنَّ أَحَبَّ مَا أَنَا لاَقٍ إِلَيَّ اَلْمَوْتُ
اكنون دوست داشتنىترين چيزى كه آرزو مىكنم، مرگ است
قَدْ دَارَسْتُكُمُ اَلْكِتَابَ وَ فَاتَحْتُكُمُ اَلْحِجَاجَ
كتاب خدا را به شما آموختم، و راه و رسم استدلال را به شما آموزش دادم
وَ عَرَّفْتُكُمْ مَا أَنْكَرْتُمْ وَ سَوَّغْتُكُمْ مَا مَجَجْتُمْ
و آنچه را كه نمىشناختيد به شما شناساندم، و دانشى را كه به كامتان سازگار نبود جرعه جرعه به شما نوشاندم
لَوْ كَانَ اَلْأَعْمَى يَلْحَظُ أَوِ اَلنَّائِمُ يَسْتَيْقِظُ
اى كاش نابينا مىديد و خفته بيدار مىشد
وَ أَقْرِبْ بِقَوْمٍ مِنَ اَلْجَهْلِ بِاللَّهِ قَائِدُهُمْ مُعَاوِيَةُ وَ مُؤَدِّبُهُمُ اِبْنُ اَلنَّابِغَةِ
سوگند به خدا چه نادان مردمى كه رهبر آنان معاويه، و آموزگارشان پسر نابغه (عمرو عاص) باشد
# اسلام
# انتقاد از نافرمانی
# بیوفایی
# تاریخ
# تربیت
# جنگهای داخلی مسلمانان
# خطبههای امام علی
# مباحث اخلاقی
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شناخت خدا در پاسخ به ذعلب یمانی
گوهر بعدی:نكوهش پیوستن به خوارج
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.