۳۲۴ بار خوانده شده
و من كلام له عليهالسلام في الإيمان و وجوب الهجرة أقسام الإيمان فَمِنَ اَلْإِيمَانِ مَا يَكُونُ ثَابِتاً مُسْتَقِرّاً فِي اَلْقُلُوبِ وَ مِنْهُ مَا يَكُونُ عَوَارِيَ بَيْنَ اَلْقُلُوبِ وَ اَلصُّدُورِ إِلَى أَجَلٍ مَعْلُومٍ فَإِذَا كَانَتْ لَكُمْ بَرَاءَةٌ مِنْ أَحَدٍ فَقِفُوهُ حَتَّى يَحْضُرَهُ اَلْمَوْتُ فَعِنْدَ ذَلِكَ يَقَعُ حَدُّ اَلْبَرَاءَةِ
ايمان بر دو قسم است: يكى ايمانى كه در دلها ثابت و برقرار، و ديگرى در ميان دلها و سينهها ناپايدار است، تا سر آمدى كه تعيين شده است. پس اگر از كسى بيزاريد، او را به حال خود گذاريد تا مرگ او فرارسد، پس در آن هنگام وقت بيزارى جستن است
وجوب الهجرة وَ اَلْهِجْرَةُ قَائِمَةٌ عَلَى حَدِّهَا اَلْأَوَّلِ مَا كَانَ لِلَّهِ فِي أَهْلِ اَلْأَرْضِ حَاجَةٌ مِنْ مُسْتَسِرِّ اَلْإِمَّةِ وَ مُعْلِنِهَا
و هجرت، بر جايگاه ارزشى نخستين خود قرار دارد. خدا را به ايمان اهل زمين نيازى نيست، چه ايمان خود را پنهان دارند يا آشكار كنند
لاَ يَقَعُ اِسْمُ اَلْهِجْرَةِ عَلَى أَحَدٍ إِلاَّ بِمَعْرِفَةِ اَلْحُجَّةِ فِي اَلْأَرْضِ فَمَنْ عَرَفَهَا وَ أَقَرَّ بِهَا فَهُوَ مُهَاجِرٌ وَ لاَ يَقَعُ اِسْمُ اَلاِسْتِضْعَافِ عَلَى مَنْ بَلَغَتْهُ اَلْحُجَّةُ فَسَمِعَتْهَا أُذُنُهُ وَ وَعَاهَا قَلْبُهُ
و نام مهاجر را بر كسى نمىتوان گذاشت جز آن كس كه حجّت خدا بر روى زمين را بشناسد. هر كس حجّت خدا را شناخت، و به امامت او اقرار كرد مهاجر است. و نام مستضعف در دين، بر كسى كه حجّت بر او تمام شد، و گوشش آن را شنيد، و قلبش آن را دريافت، صدق نمىكند (و معذور نيست)
صعوبة الإيمان إِنَّ أَمْرَنَا صَعْبٌ مُسْتَصْعَبٌ لاَ يَحْمِلُهُ إِلاَّ عَبْدٌ مُؤْمِنٌ اِمْتَحَنَ اَللَّهُ قَلْبَهُ لِلْإِيمَانِ وَ لاَ يَعِي حَدِيثَنَا إِلاَّ صُدُورٌ أَمِينَةٌ وَ أَحْلاَمٌ رَزِينَةٌ
همانا كار ما «ولايت» ما اهل بيت پيامبر عليهم السّلام سخت و تحمّل آن دشوار است، كه جز مؤمن ديندار كه خدا او را آزموده، و ايمانش در دل استوار بوده، قدرت پذيرش و تحمّل آن را ندارد، و حديث ما را جز سينههاى امانت پذير، و عقلهاى بردبار فرا نگيرد
علم الوصي أَيُّهَا اَلنَّاسُ سَلُونِي قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِي فَلَأَنَا بِطُرُقِ اَلسَّمَاءِ أَعْلَمُ مِنِّي بِطُرُقِ اَلْأَرْضِ قَبْلَ أَنْ تَشْغَرَ بِرِجْلِهَا فِتْنَةٌ تَطَأُ فِي خِطَامِهَا وَ تَذْهَبُ بِأَحْلاَمِ قَوْمِهَا
اى مردم پيش از آن كه مرا نيابيد، آنچه مىخواهيد از من بپرسيد، كه من راههاى آسمان را بهتر از راههاى زمين مىشناسم، بپرسيد قبل از آن كه فتنهها چونان شترى بى صاحب حركت كند، و مهار خود را پايمال نمايد، و مردم را بكوبد و بيازارد، و عقلها را سرگردان كند
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
ايمان بر دو قسم است: يكى ايمانى كه در دلها ثابت و برقرار، و ديگرى در ميان دلها و سينهها ناپايدار است، تا سر آمدى كه تعيين شده است. پس اگر از كسى بيزاريد، او را به حال خود گذاريد تا مرگ او فرارسد، پس در آن هنگام وقت بيزارى جستن است
وجوب الهجرة وَ اَلْهِجْرَةُ قَائِمَةٌ عَلَى حَدِّهَا اَلْأَوَّلِ مَا كَانَ لِلَّهِ فِي أَهْلِ اَلْأَرْضِ حَاجَةٌ مِنْ مُسْتَسِرِّ اَلْإِمَّةِ وَ مُعْلِنِهَا
و هجرت، بر جايگاه ارزشى نخستين خود قرار دارد. خدا را به ايمان اهل زمين نيازى نيست، چه ايمان خود را پنهان دارند يا آشكار كنند
لاَ يَقَعُ اِسْمُ اَلْهِجْرَةِ عَلَى أَحَدٍ إِلاَّ بِمَعْرِفَةِ اَلْحُجَّةِ فِي اَلْأَرْضِ فَمَنْ عَرَفَهَا وَ أَقَرَّ بِهَا فَهُوَ مُهَاجِرٌ وَ لاَ يَقَعُ اِسْمُ اَلاِسْتِضْعَافِ عَلَى مَنْ بَلَغَتْهُ اَلْحُجَّةُ فَسَمِعَتْهَا أُذُنُهُ وَ وَعَاهَا قَلْبُهُ
و نام مهاجر را بر كسى نمىتوان گذاشت جز آن كس كه حجّت خدا بر روى زمين را بشناسد. هر كس حجّت خدا را شناخت، و به امامت او اقرار كرد مهاجر است. و نام مستضعف در دين، بر كسى كه حجّت بر او تمام شد، و گوشش آن را شنيد، و قلبش آن را دريافت، صدق نمىكند (و معذور نيست)
صعوبة الإيمان إِنَّ أَمْرَنَا صَعْبٌ مُسْتَصْعَبٌ لاَ يَحْمِلُهُ إِلاَّ عَبْدٌ مُؤْمِنٌ اِمْتَحَنَ اَللَّهُ قَلْبَهُ لِلْإِيمَانِ وَ لاَ يَعِي حَدِيثَنَا إِلاَّ صُدُورٌ أَمِينَةٌ وَ أَحْلاَمٌ رَزِينَةٌ
همانا كار ما «ولايت» ما اهل بيت پيامبر عليهم السّلام سخت و تحمّل آن دشوار است، كه جز مؤمن ديندار كه خدا او را آزموده، و ايمانش در دل استوار بوده، قدرت پذيرش و تحمّل آن را ندارد، و حديث ما را جز سينههاى امانت پذير، و عقلهاى بردبار فرا نگيرد
علم الوصي أَيُّهَا اَلنَّاسُ سَلُونِي قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِي فَلَأَنَا بِطُرُقِ اَلسَّمَاءِ أَعْلَمُ مِنِّي بِطُرُقِ اَلْأَرْضِ قَبْلَ أَنْ تَشْغَرَ بِرِجْلِهَا فِتْنَةٌ تَطَأُ فِي خِطَامِهَا وَ تَذْهَبُ بِأَحْلاَمِ قَوْمِهَا
اى مردم پيش از آن كه مرا نيابيد، آنچه مىخواهيد از من بپرسيد، كه من راههاى آسمان را بهتر از راههاى زمين مىشناسم، بپرسيد قبل از آن كه فتنهها چونان شترى بى صاحب حركت كند، و مهار خود را پايمال نمايد، و مردم را بكوبد و بيازارد، و عقلها را سرگردان كند
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:تشویق به شتاب در کارهای نیک
گوهر بعدی:سفارش به پرهیزکاری و ياد مرگ
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.