هوش مصنوعی:
این متن بخشی از نامهای است که در آن نویسنده به مخاطب خود اشاره میکند که موعظه و نامهای از او دریافت کرده که پر از گمراهی و رأی نادرست است. نویسنده مخاطب را فردی بیبصیرت و گمراه توصیف میکند که تحت تأثیر هوای نفس و ضلالت قرار گرفته است. همچنین، اشاره میکند که بیعت یک تصمیم قطعی است و تردید در آن نشانهای از طعن یا مداهنه است.
رده سنی:
18+
متن دارای مفاهیم عمیق دینی و انتقادی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و آگاهی کافی دارد. همچنین، لحن انتقادی و پیچیدگی عبارات ممکن است برای مخاطبان جوانتر نامفهوم یا سنگین باشد.
نامه اى ديگر به معاويه
و من كتاب له عليهالسلام إليه أيضا أَمَّا بَعْدُ فَقَدْ أَتَتْنِي مِنْكَ مَوْعِظَةٌ مُوَصَّلَةٌ وَ رِسَالَةٌ مُحَبَّرَةٌ نَمَّقْتَهَا بِضَلاَلِكَ وَ أَمْضَيْتَهَا بِسُوءِ رَأْيِكَ
پس از نام خدا و درود! نامۀ پند آميز تو به دستم رسيد كه داراى جملات به هم پيوسته، و زينت داده شده بود كه با گمراهى خود آن را آراسته، و با بد انديشى خاص خود آن را امضاء كرده بودى
وَ كِتَابُ اِمْرِئٍ لَيْسَ لَهُ بَصَرٌ يَهْدِيهِ وَ لاَ قَائِدٌ يُرْشِدُهُ قَدْ دَعَاهُ اَلْهَوَى فَأَجَابَهُ وَ قَادَهُ اَلضَّلاَلُ فَاتَّبَعَهُ فَهَجَرَ لاَغِطاً وَ ضَلَّ خَابِطاً
نامه مردى كه نه خود آگاهى لازم دارد تا رهنمودش باشد، و نه رهبرى دارد كه هدايتش كند، تنها دعوت هوسهاى خويش را پاسخ گفته، و گمراهى عنان او را گرفته و او اطاعت مىكند، كه سخن بى ربط مىگويد و در گمراهى سرگردان است
وَ مِنْهُ لِأَنَّهَا بَيْعَةٌ وَاحِدَةٌ لاَ يُثَنَّى فِيهَا اَلنَّظَرُ وَ لاَ يُسْتَأْنَفُ فِيهَا اَلْخِيَارُ اَلْخَارِجُ مِنْهَا طَاعِنٌ وَ اَلْمُرَوِّي فِيهَا مُدَاهِنٌ
(از همين نامه است) همانا بيعت براى امام يك بار بيش نيست، و تجديد نظر در آن ميسّر نخواهد بود، و كسى اختيار از سر گرفتن آن را ندارد! آن كس كه از اين بيعت عمومى سر باز زند، طعنه زن، و عيب جو خوانده مىشود، و آن كس كه نسبت به آن دو دل باشد منافق است
پس از نام خدا و درود! نامۀ پند آميز تو به دستم رسيد كه داراى جملات به هم پيوسته، و زينت داده شده بود كه با گمراهى خود آن را آراسته، و با بد انديشى خاص خود آن را امضاء كرده بودى
وَ كِتَابُ اِمْرِئٍ لَيْسَ لَهُ بَصَرٌ يَهْدِيهِ وَ لاَ قَائِدٌ يُرْشِدُهُ قَدْ دَعَاهُ اَلْهَوَى فَأَجَابَهُ وَ قَادَهُ اَلضَّلاَلُ فَاتَّبَعَهُ فَهَجَرَ لاَغِطاً وَ ضَلَّ خَابِطاً
نامه مردى كه نه خود آگاهى لازم دارد تا رهنمودش باشد، و نه رهبرى دارد كه هدايتش كند، تنها دعوت هوسهاى خويش را پاسخ گفته، و گمراهى عنان او را گرفته و او اطاعت مىكند، كه سخن بى ربط مىگويد و در گمراهى سرگردان است
وَ مِنْهُ لِأَنَّهَا بَيْعَةٌ وَاحِدَةٌ لاَ يُثَنَّى فِيهَا اَلنَّظَرُ وَ لاَ يُسْتَأْنَفُ فِيهَا اَلْخِيَارُ اَلْخَارِجُ مِنْهَا طَاعِنٌ وَ اَلْمُرَوِّي فِيهَا مُدَاهِنٌ
(از همين نامه است) همانا بيعت براى امام يك بار بيش نيست، و تجديد نظر در آن ميسّر نخواهد بود، و كسى اختيار از سر گرفتن آن را ندارد! آن كس كه از اين بيعت عمومى سر باز زند، طعنه زن، و عيب جو خوانده مىشود، و آن كس كه نسبت به آن دو دل باشد منافق است
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:نامه به معاويه
گوهر بعدی:نامه به جرير بن عبد الله بجلى
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.