۴۵ بار خوانده شده

توبيخ نكوهش كننده دنيا

وَ قَالَ عليه‌السلام وَ قَدْ سَمِعَ رَجُلاً يَذُمُّ اَلدُّنْيَا أَيُّهَا اَلذَّامُّ لِلدُّنْيَا اَلْمُغْتَرُّ بِغُرُورِهَا اَلْمَخْدُوعُ بِأَبَاطِيلِهَا أَ تَغْتَرُّ بِالدُّنْيَا ثُمَّ تَذُمُّهَا أَنْتَ اَلْمُتَجَرِّمُ عَلَيْهَا أَمْ هِيَ اَلْمُتَجَرِّمَةُ عَلَيْكَ
و شنيد مردى دنيا را نكوهش مى‌كند فرمود: اى نكوهندۀ جهان، فريفته به نيرنگ آن، به ژاژهايش دلباخته و به نكوهشش پرداخته. فريفتۀ دنيايى و سرزنشش مى‌نمايى‌؟ تو بر دنيا دعوى گناه دارى، يا دنيا بايد بر تو دعوى كند كه گنهكارى

مَتَى اِسْتَهْوَتْكَ أَمْ مَتَى غَرَّتْكَ أَ بِمَصَارِعِ آبَائِكَ مِنَ اَلْبِلَى أَمْ بِمَضَاجِعِ أُمَّهَاتِكَ تَحْتَ اَلثَّرَى كَمْ عَلَّلْتَ بِكَفَّيْكَ وَ كَمْ مَرَّضْتَ بِيَدَيْكَ
دنيا كى سرگشته‌ات ساخت و چسان به دام فريبت انداخت‌؟ با خفتنگاههاى پدرانت كه پوسيدند؟ يا با خوابگاههاى مادرانت كه در خاك آرميدند؟ چند كس را با پنجه‌هايت تيمار داشتى

تَبْتَغِي لَهُمُ اَلشِّفَاءَ وَ تَسْتَوْصِفُ لَهُمُ اَلْأَطِبَّاءَ غَدَاةَ لاَ يُغْنِي عَنْهُمْ دَوَاؤُكَ وَ لاَ يُجْدِي عَلَيْهِمْ بُكَاؤُكَ لَمْ يَنْفَعْ أَحَدَهُمْ إِشْفَاقُكَ وَ لَمْ تُسْعَفْ فِيهِ بِطَلِبَتِكَ وَ لَمْ تَدْفَعْ عَنْهُ بِقُوَّتِكَ وَ قَدْ مَثَّلَتْ لَكَ بِهِ اَلدُّنْيَا نَفْسَكَ وَ بِمَصْرَعِهِ مَصْرَعَكَ
و چند بيمار را با دستهايت در بستر گذاشتى‌؟ بهبود آنان را خواهان بودى، و دردشان را به پزشكان مى‌نمودى. بامدادان، كه دارويت آنان را بهبودى نداد، و گريه‌ات آنان را سودى. بيمت آنان را فايدتى نبخشيد، و آنچه خواهانش بودى به تو نرسيد، و نه به نيرويت بيمارى از آنان دور گرديد. دنيا از او برايت نمونه‌اى پرداخت، و از هلاكتجاى وى نمودارى ساخت

إِنَّ اَلدُّنْيَا دَارُ صِدْقٍ لِمَنْ صَدَقَهَا وَ دَارُ عَافِيَةٍ لِمَنْ فَهِمَ عَنْهَا وَ دَارُ غِنًى لِمَنْ تَزَوَّدَ مِنْهَا وَ دَارُ مَوْعِظَةٍ لِمَنِ اِتَّعَظَ بِهَا
دنيا خانۀ راستى است براى كسى كه آن را راستگو انگاشت، و خانۀ تندرستى است آن را كه شناختش و باور داشت، و خانۀ بى نيازى است براى كسى كه از آن توشه اندوخت، و خانۀ پند است براى آن كه از آن پند آموخت

مَسْجِدُ أَحِبَّاءِ اَللَّهِ وَ مُصَلَّى مَلاَئِكَةِ اَللَّهِ وَ مَهْبِطُ وَحْيِ اَللَّهِ وَ مَتْجَرُ أَوْلِيَاءِ اَللَّهِ اِكْتَسَبُوا فِيهَا اَلرَّحْمَةَ وَ رَبِحُوا فِيهَا اَلْجَنَّةَ
مسجد محبان خداست، و نمازگاه فرشتگان او، و فرود آمد نگاه وحى خدا و تجارتجاى دوستان او. در آن آمرزش خدا را به دست آوردند و در آنجا بهشت را سود بردند

فَمَنْ ذَا يَذُمُّهَا وَ قَدْ آذَنَتْ بِبَيْنِهَا وَ نَادَتْ بِفِرَاقِهَا وَ نَعَتْ نَفْسَهَا وَ أَهْلَهَا فَمَثَّلَتْ لَهُمْ بِبَلاَئِهَا اَلْبَلاَءَ وَ شَوَّقَتْهُمْ بِسُرُورِهَا إِلَى اَلسُّرُورِ
چه كسى دنيا را نكوهد حالى كه بانگ برداشته است كه جدا شدنى است، و فرياد كرده است كه ناماندنى است، گفته است كه خود خواهد مرد و از مردمش كسى جان به در نخواهد برد. با محنت خود از محنت براى آنان نمونه ساخت، و با شادمانيش آنان را به شوق شادمانى انداخت

رَاحَتْ بِعَافِيَةٍ وَ اِبْتَكَرَتْ بِفَجِيعَةٍ تَرْغِيباً وَ تَرْهِيباً وَ تَخْوِيفاً وَ تَحْذِيراً فَذَمَّهَا رِجَالٌ غَدَاةَ اَلنَّدَامَةِ وَ حَمِدَهَا آخَرُونَ يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ ذَكَّرَتْهُمُ اَلدُّنْيَا فَتَذَكَّرُوا وَ حَدَّثَتْهُمْ فَصَدَّقُوا وَ وَعَظَتْهُمْ فَاتَّعَظُوا
شامگاه به سلامت گذشت و بامداد با مصيبتى جانگداز برگشت، تا مشتاق گرداند و بترساند، و بيم دهد و بپرهيزاند. پس مردمى در بامداد پشيمانى بد گوى او بودند و مردمى روز رستاخيز او را ستودند. دنيا به يادشان آورد، و يادآور شدند. با آنان سخن گفت و گفتۀ او را راست داشتند. و پندشان داد، و از پند او بهره برداشتند
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بهترین توشه سفر آخرت
گوهر بعدی:ضرورت ياد مرگ
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.