۴۱ بار خوانده شده
وَ مِنْ كَلاَمٍ لَهُ عليهالسلام لِكُمَيْلِ بْنِ زِيَادٍ اَلنَّخَعِيِّ قَالَ كُمَيْلُ بْنُ زِيَادٍ أَخَذَ بِيَدِي أَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ عليهالسلام فَأَخْرَجَنِي إِلَى اَلْجَبَّانِ فَلَمَّا أَصْحَرَ تَنَفَّسَ اَلصُّعَدَاءَ ثُمَّ قَالَ
و از سخنان آن حضرت است به كميل پسر زياد نخعى 147 كميل پسر زياد گفت: امير المؤمنين على بن ابى طالب (عليه السلام) دست مرا گرفت و به بيابان برد، چون به صحرا رسيد آهى دراز كشيد و گفت:
يَا كُمَيْلَ بْنَ زِيَادٍ إِنَّ هَذِهِ اَلْقُلُوبَ أَوْعِيَةٌ فَخَيْرُهَا أَوْعَاهَا فَاحْفَظْ عَنِّي مَا أَقُولُ لَكَ
اى كميل! اين دلها آوند هاست، و بهترين آنها نگاهدارندهترين آنهاست. پس آنچه تو را مىگويم از من به خاطر دار:
اَلنَّاسُ ثَلاَثَةٌ فَعَالِمٌ رَبَّانِيٌّ وَ مُتَعَلِّمٌ عَلَى سَبِيلِ نَجَاةٍ وَ هَمَجٌ رَعَاعٌ أَتْبَاعُ كُلِّ نَاعِقٍ يَمِيلُونَ مَعَ كُلِّ رِيحٍ لَمْ يَسْتَضِيئُوا بِنُورِ اَلْعِلْمِ وَ لَمْ يَلْجَئُوا إِلَى رُكْنٍ وَثِيقٍ
مردم سه دستهاند: دانايى كه شناساى خداست، آموزندهاى كه در راه رستگارى كوشاست، و فرومايگانى رونده به چپ و راست كه درهم آميزند، و پى هر بانگى را گيرند و با هر باد به سويى خيزند. نه از روشنى دانش فروغى يافتند و نه به سوى پناهگاهى استوار شتافتند
يَا كُمَيْلُ اَلْعِلْمُ خَيْرٌ مِنَ اَلْمَالِ اَلْعِلْمُ يَحْرُسُكَ وَ أَنْتَ تَحْرُسُ اَلْمَالَ وَ اَلْمَالُ تَنْقُصُهُ اَلنَّفَقَةُ وَ اَلْعِلْمُ يَزْكُوا عَلَى اَلْإِنْفَاقِ وَ صَنِيعُ اَلْمَالِ يَزُولُ بِزَوَالِهِ
كميل! دانش به از مال است كه دانش تو را پاسبان است و تو مال را نگهبان. مال با هزينه كردن كم آيد، و دانش با پراكنده شدن بيفزايد، و پروردۀ مال با رفتن مال با تو نپايد.
يَا كُمَيْلَ بْنَ زِيَادٍ مَعْرِفَةُ اَلْعِلْمِ دِينٌ يُدَانُ بِهِ بِهِ يَكْسِبُ اَلْإِنْسَانُ اَلطَّاعَةَ فِي حَيَاتِهِ وَ جَمِيلَ اَلْأُحْدُوثَةِ بَعْدَ وَفَاتِهِ وَ اَلْعِلْمُ حَاكِمٌ وَ اَلْمَالُ مَحْكُومٌ عَلَيْهِ
اى كميل پسر زياد! شناخت دانش، دين است كه بدان گردن بايد نهاد. آدمى در زندگى به دانش طاعت پروردگار آموزد و براى پس از مرگ نام نيك اندوزد، و دانش فرمانگذارست و مال فرمانبردار
يَا كُمَيْلُ هَلَكَ خُزَّانُ اَلْأَمْوَالِ وَ هُمْ أَحْيَاءٌ وَ اَلْعُلَمَاءُ بَاقُونَ مَا بَقِيَ اَلدَّهْرُ أَعْيَانُهُمْ مَفْقُودَةٌ وَ أَمْثَالُهُمْ فِي اَلْقُلُوبِ مَوْجُودَةٌ
كميل! گنجوران مالها مردهاند گر چه زندهاند، و دانشمندان چندان كه روزگار پايد، پايندهاند. تنهاشان ناپديدار است و نشانههاشان در دلها آشكار
هَا إِنَّ هَاهُنَا لَعِلْماً جَمّاً وَ أَشَارَ بِيَدِهِ إِلَى صَدْرِهِ لَوْ أَصَبْتُ لَهُ حَمَلَةً بَلَى أَصَبْتُ لَقِناً غَيْرَ مَأْمُونٍ عَلَيْهِ مُسْتَعْمِلاً آلَةَ اَلدِّينِ لِلدُّنْيَا وَ مُسْتَظْهِراً بِنِعَمِ اَللَّهِ عَلَى عِبَادِهِ وَ بِحُجَجِهِ عَلَى أَوْلِيَائِهِ
بدان كه در اينجا و به سينۀ خود اشارت فرمود دانشى است انباشته، اگر فراگيرانى براى آن مىيافتم. آرى! يافتم آن را كه تيز دريافت بود، ليكن امين نمىنمود، با دين دنيا مىاندوخت و به نعمت خدا بر بندگانش برترى مىجست، و به حجّت علم بر دوستان خدا بزرگى مىفروخت
أَوْ مُنْقَاداً لِحَمَلَةِ اَلْحَقِّ لاَ بَصِيرَةَ لَهُ فِي أَحْنَائِهِ يَنْقَدِحُ اَلشَّكُّ فِي قَلْبِهِ لِأَوَّلِ عَارِضٍ مِنْ شُبْهَةٍ أَلاَ لاَ ذَا وَ لاَ ذَاكَ
يا كسى كه پيروان خداوندان دانش است، اما در شناختن نكتههاى باريك آن او را نه بينش است. چون نخستين شبهت در دل وى راه يابد درماند و راه زدودن آن را يافتن نتواند . بدان كه براى فرا گرفتن دانشى چنان نه اين در خور است و نه آن
أَوْ مَنْهُوماً بِاللَّذَّةِ سَلِسَ اَلْقِيَادِ لِلشَّهْوَةِ أَوْ مُغْرَماً بِالْجَمْعِ وَ اَلاِدِّخَارِ لَيْسَا مِنْ رُعَاةِ اَلدِّينِ فِي شَيْءٍ أَقْرَبُ شَيْءٍ شَبَهاً بِهِمَا اَلْأَنْعَامُ اَلسَّائِمَةُ كَذَلِكَ يَمُوتُ اَلْعِلْمُ بِمَوْتِ حَامِلِيهِ
يا كسى كه سخت در پى لذت است و رام شهوت راندن يا شيفتۀ فراهم آوردن است و مالى را بر مال نهادن. هيچ يك از اينان اندك پاسدارى دين را نتواند و بيشتر به چارپاى چرنده ماند. مرگ دانش اين است و مردن خداوندان آن چنين
اَللَّهُمَّ بَلَى لاَ تَخْلُو اَلْأَرْضُ مِنْ قَائِمٍ لِلَّهِ بِحُجَّةٍ إِمَّا ظَاهِراً مَشْهُوراً وَ إِمَّا خَائِفاً مَغْمُوراً لِئَلاَّ تَبْطُلَ حُجَجُ اَللَّهِ وَ بَيِّنَاتُهُ وَ كَمْ ذَا وَ أَيْنَ أُولَئِكَ
بلى زمين تهى نماند از كسى كه حجّت بر پاى خداست، يا پديدار و شناخته است و يا ترسان و پنهان از ديدههاست. تا حجّت خدا باطل نشود و نشانههايش از ميان نرود، و اينان چندند، و كجا جاى دارند
أُولَئِكَ وَ اَللَّهِ اَلْأَقَلُّونَ عَدَداً وَ اَلْأَعْظَمُونَ عِنْدَ اَللَّهِ قَدْراً يَحْفَظُ اَللَّهُ بِهِمْ حُجَجَهُ وَ بَيِّنَاتِهِ حَتَّى يُودِعُوهَا نُظَرَاءَهُمْ وَ يَزْرَعُوهَا فِي قُلُوبِ أَشْبَاهِهِمْ
به خدا سوگند اندك به شمارند، و نزد خدا بزرگمقدار. خدا حجتها و نشانههاى خود را به آنان نگاه مىدارد، تا به همانندهاى خويشش بسپارند و در دلهاى خويشش بكارند
هَجَمَ بِهِمُ اَلْعِلْمُ عَلَى حَقِيقَةِ اَلْبَصِيرَةِ وَ بَاشَرُوا رُوحَ اَلْيَقِينِ وَ اِسْتَلاَنُوا مَا اِسْتَعْوَرَهُ اَلْمُتْرَفُونَ وَ أَنِسُوا بِمَا اِسْتَوْحَشَ مِنْهُ اَلْجَاهِلُونَ وَ صَحِبُوا اَلدُّنْيَا بِأَبْدَانٍ أَرْوَاحُهَا مُعَلَّقَةٌ بِالْمَحَلِّ اَلْأَعْلَى
دانش، نور حقيقت بينى را بر آنان تافته و آنان روح يقين را دريافته و آنچه را ناز پروردگان دشوار ديدهاند آسان پذيرفتهاند. و بدانچه نادانان از آن رميدهاند خو گرفته. و همنشين دنيايند با تنها، و جانهاشان آويزان است در ملأ اعلى
أُولَئِكَ خُلَفَاءُ اَللَّهِ فِي أَرْضِهِ وَ اَلدُّعَاةُ إِلَى دِينِهِ آهِ آهِ شَوْقاً إِلَى رُؤْيَتِهِمْ اِنْصَرِفْ يَا كُمَيْلُ إِذَا شِئْتَ
اينان خدا را در زمين او جانشينانند و مردم را به دين او مىخوانند. وه كه چه آرزومند ديدار آنانم؟ كميل اگر خواهى بازگرد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
و از سخنان آن حضرت است به كميل پسر زياد نخعى 147 كميل پسر زياد گفت: امير المؤمنين على بن ابى طالب (عليه السلام) دست مرا گرفت و به بيابان برد، چون به صحرا رسيد آهى دراز كشيد و گفت:
يَا كُمَيْلَ بْنَ زِيَادٍ إِنَّ هَذِهِ اَلْقُلُوبَ أَوْعِيَةٌ فَخَيْرُهَا أَوْعَاهَا فَاحْفَظْ عَنِّي مَا أَقُولُ لَكَ
اى كميل! اين دلها آوند هاست، و بهترين آنها نگاهدارندهترين آنهاست. پس آنچه تو را مىگويم از من به خاطر دار:
اَلنَّاسُ ثَلاَثَةٌ فَعَالِمٌ رَبَّانِيٌّ وَ مُتَعَلِّمٌ عَلَى سَبِيلِ نَجَاةٍ وَ هَمَجٌ رَعَاعٌ أَتْبَاعُ كُلِّ نَاعِقٍ يَمِيلُونَ مَعَ كُلِّ رِيحٍ لَمْ يَسْتَضِيئُوا بِنُورِ اَلْعِلْمِ وَ لَمْ يَلْجَئُوا إِلَى رُكْنٍ وَثِيقٍ
مردم سه دستهاند: دانايى كه شناساى خداست، آموزندهاى كه در راه رستگارى كوشاست، و فرومايگانى رونده به چپ و راست كه درهم آميزند، و پى هر بانگى را گيرند و با هر باد به سويى خيزند. نه از روشنى دانش فروغى يافتند و نه به سوى پناهگاهى استوار شتافتند
يَا كُمَيْلُ اَلْعِلْمُ خَيْرٌ مِنَ اَلْمَالِ اَلْعِلْمُ يَحْرُسُكَ وَ أَنْتَ تَحْرُسُ اَلْمَالَ وَ اَلْمَالُ تَنْقُصُهُ اَلنَّفَقَةُ وَ اَلْعِلْمُ يَزْكُوا عَلَى اَلْإِنْفَاقِ وَ صَنِيعُ اَلْمَالِ يَزُولُ بِزَوَالِهِ
كميل! دانش به از مال است كه دانش تو را پاسبان است و تو مال را نگهبان. مال با هزينه كردن كم آيد، و دانش با پراكنده شدن بيفزايد، و پروردۀ مال با رفتن مال با تو نپايد.
يَا كُمَيْلَ بْنَ زِيَادٍ مَعْرِفَةُ اَلْعِلْمِ دِينٌ يُدَانُ بِهِ بِهِ يَكْسِبُ اَلْإِنْسَانُ اَلطَّاعَةَ فِي حَيَاتِهِ وَ جَمِيلَ اَلْأُحْدُوثَةِ بَعْدَ وَفَاتِهِ وَ اَلْعِلْمُ حَاكِمٌ وَ اَلْمَالُ مَحْكُومٌ عَلَيْهِ
اى كميل پسر زياد! شناخت دانش، دين است كه بدان گردن بايد نهاد. آدمى در زندگى به دانش طاعت پروردگار آموزد و براى پس از مرگ نام نيك اندوزد، و دانش فرمانگذارست و مال فرمانبردار
يَا كُمَيْلُ هَلَكَ خُزَّانُ اَلْأَمْوَالِ وَ هُمْ أَحْيَاءٌ وَ اَلْعُلَمَاءُ بَاقُونَ مَا بَقِيَ اَلدَّهْرُ أَعْيَانُهُمْ مَفْقُودَةٌ وَ أَمْثَالُهُمْ فِي اَلْقُلُوبِ مَوْجُودَةٌ
كميل! گنجوران مالها مردهاند گر چه زندهاند، و دانشمندان چندان كه روزگار پايد، پايندهاند. تنهاشان ناپديدار است و نشانههاشان در دلها آشكار
هَا إِنَّ هَاهُنَا لَعِلْماً جَمّاً وَ أَشَارَ بِيَدِهِ إِلَى صَدْرِهِ لَوْ أَصَبْتُ لَهُ حَمَلَةً بَلَى أَصَبْتُ لَقِناً غَيْرَ مَأْمُونٍ عَلَيْهِ مُسْتَعْمِلاً آلَةَ اَلدِّينِ لِلدُّنْيَا وَ مُسْتَظْهِراً بِنِعَمِ اَللَّهِ عَلَى عِبَادِهِ وَ بِحُجَجِهِ عَلَى أَوْلِيَائِهِ
بدان كه در اينجا و به سينۀ خود اشارت فرمود دانشى است انباشته، اگر فراگيرانى براى آن مىيافتم. آرى! يافتم آن را كه تيز دريافت بود، ليكن امين نمىنمود، با دين دنيا مىاندوخت و به نعمت خدا بر بندگانش برترى مىجست، و به حجّت علم بر دوستان خدا بزرگى مىفروخت
أَوْ مُنْقَاداً لِحَمَلَةِ اَلْحَقِّ لاَ بَصِيرَةَ لَهُ فِي أَحْنَائِهِ يَنْقَدِحُ اَلشَّكُّ فِي قَلْبِهِ لِأَوَّلِ عَارِضٍ مِنْ شُبْهَةٍ أَلاَ لاَ ذَا وَ لاَ ذَاكَ
يا كسى كه پيروان خداوندان دانش است، اما در شناختن نكتههاى باريك آن او را نه بينش است. چون نخستين شبهت در دل وى راه يابد درماند و راه زدودن آن را يافتن نتواند . بدان كه براى فرا گرفتن دانشى چنان نه اين در خور است و نه آن
أَوْ مَنْهُوماً بِاللَّذَّةِ سَلِسَ اَلْقِيَادِ لِلشَّهْوَةِ أَوْ مُغْرَماً بِالْجَمْعِ وَ اَلاِدِّخَارِ لَيْسَا مِنْ رُعَاةِ اَلدِّينِ فِي شَيْءٍ أَقْرَبُ شَيْءٍ شَبَهاً بِهِمَا اَلْأَنْعَامُ اَلسَّائِمَةُ كَذَلِكَ يَمُوتُ اَلْعِلْمُ بِمَوْتِ حَامِلِيهِ
يا كسى كه سخت در پى لذت است و رام شهوت راندن يا شيفتۀ فراهم آوردن است و مالى را بر مال نهادن. هيچ يك از اينان اندك پاسدارى دين را نتواند و بيشتر به چارپاى چرنده ماند. مرگ دانش اين است و مردن خداوندان آن چنين
اَللَّهُمَّ بَلَى لاَ تَخْلُو اَلْأَرْضُ مِنْ قَائِمٍ لِلَّهِ بِحُجَّةٍ إِمَّا ظَاهِراً مَشْهُوراً وَ إِمَّا خَائِفاً مَغْمُوراً لِئَلاَّ تَبْطُلَ حُجَجُ اَللَّهِ وَ بَيِّنَاتُهُ وَ كَمْ ذَا وَ أَيْنَ أُولَئِكَ
بلى زمين تهى نماند از كسى كه حجّت بر پاى خداست، يا پديدار و شناخته است و يا ترسان و پنهان از ديدههاست. تا حجّت خدا باطل نشود و نشانههايش از ميان نرود، و اينان چندند، و كجا جاى دارند
أُولَئِكَ وَ اَللَّهِ اَلْأَقَلُّونَ عَدَداً وَ اَلْأَعْظَمُونَ عِنْدَ اَللَّهِ قَدْراً يَحْفَظُ اَللَّهُ بِهِمْ حُجَجَهُ وَ بَيِّنَاتِهِ حَتَّى يُودِعُوهَا نُظَرَاءَهُمْ وَ يَزْرَعُوهَا فِي قُلُوبِ أَشْبَاهِهِمْ
به خدا سوگند اندك به شمارند، و نزد خدا بزرگمقدار. خدا حجتها و نشانههاى خود را به آنان نگاه مىدارد، تا به همانندهاى خويشش بسپارند و در دلهاى خويشش بكارند
هَجَمَ بِهِمُ اَلْعِلْمُ عَلَى حَقِيقَةِ اَلْبَصِيرَةِ وَ بَاشَرُوا رُوحَ اَلْيَقِينِ وَ اِسْتَلاَنُوا مَا اِسْتَعْوَرَهُ اَلْمُتْرَفُونَ وَ أَنِسُوا بِمَا اِسْتَوْحَشَ مِنْهُ اَلْجَاهِلُونَ وَ صَحِبُوا اَلدُّنْيَا بِأَبْدَانٍ أَرْوَاحُهَا مُعَلَّقَةٌ بِالْمَحَلِّ اَلْأَعْلَى
دانش، نور حقيقت بينى را بر آنان تافته و آنان روح يقين را دريافته و آنچه را ناز پروردگان دشوار ديدهاند آسان پذيرفتهاند. و بدانچه نادانان از آن رميدهاند خو گرفته. و همنشين دنيايند با تنها، و جانهاشان آويزان است در ملأ اعلى
أُولَئِكَ خُلَفَاءُ اَللَّهِ فِي أَرْضِهِ وَ اَلدُّعَاةُ إِلَى دِينِهِ آهِ آهِ شَوْقاً إِلَى رُؤْيَتِهِمْ اِنْصَرِفْ يَا كُمَيْلُ إِذَا شِئْتَ
اينان خدا را در زمين او جانشينانند و مردم را به دين او مىخوانند. وه كه چه آرزومند ديدار آنانم؟ كميل اگر خواهى بازگرد
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:ارزش دعا صدقه و زكات دادن
گوهر بعدی:نقش سخن در شناخت انسان
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.