۵۲ بار خوانده شده

شجاعت پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله

و في حديثه عليه‌السلام كُنَّا إِذَا اِحْمَرَّ اَلْبَأْسُ اِتَّقَيْنَا بِرَسُولِ اَللَّهِ صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فَلَمْ يَكُنْ أَحَدٌ مِنَّا أَقْرَبَ إِلَى اَلْعَدُوِّ مِنْهُ
و در حديث آن حضرت است كه: چون كارزار دشوار مى‌شد، ما خود را به رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله) نگاه مى‌داشتيم چنانكه هيچيك ما از وى به دشمن نزديكتر نبود

و معنى ذلك أنه إذا عظم الخوف من العدو و اشتد عضاض الحرب فزع المسلمون إلى قتال رسول الله صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم بنفسه فينزل الله عليهم النصر به و يأمنون مما كانوا يخافونه بمكانه
و معنى آن اين است كه چون بيم از دشمن بسيار مى‌بود و اژدهاى جنگ دهان مى‌گشود، مسلمانان به رسول خدا پناه مى‌بردند و از او مى‌خواستند تا خود دست به جنگ بگشايد، اين هنگام به بركت پيامبر، خدا پيروزى بر آنان مى‌فرستاد و بيمى را كه داشتند با رسول مى‌گشاد.

و قوله إذا احمر البأس كناية عن اشتداد الأمر و قد قيل في ذلك أقوال أحسنها أنه شبه حمي الحرب بالنار التي تجمع الحرارة و الحمرة بفعلها و لونها
و گفتۀ آن حضرت «اذا احمرّ البأس»: كنايت از سختى كارزار است و در معنى اين جمله سخنانى گفته‌اند، نيكوترين آن اين كه: امام گرمى كارزار را به گرمى آتش همانند كرده است كه گرمى و سرخى را در اثر و رنگ خود فراهم دارد

و مما يقوي ذلك قول رسول الله صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و قد رأى مجتلد الناس يوم حنين و هي حرب هوازن الآن حمي الوطيس
و آنچه اين معنى را تقويت مى‌كند سخن رسول خداست (صلّى اللّه عليه و آله) كه چون در روز حنين كارزار مردم را ديد، و آن نبرد هوازن بود، فرمود: «حمى الوطيس»

فالوطيس مستوقد النار فشبه رسول الله صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ما استحر من جلاد القوم باحتدام النار و شدة التهابها
وطيس، افروختنگاه آتش است. رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله) گرمى نبرد مردمان را به گرمى آتش و سختى سوزش آن همانند كرد.

انقضى هذا الفصل و رجعنا إلى سنن الغرض الأول في هذا الباب
اين فصل به پايان رسيد و اكنون به روش نخستين در اين باب باز مى‌گرديم:
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:اميد به پيروزى
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.