۱۴۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۵۰۹

میخوارگان بساط طرب چون بگسترند
اول زپرده دختر رز را برآورند

از گیسوان حور بروبند بزم را
از بهر فروش بال فرشته بگسترند

مه طلعتان ساده بیارند از بهشت
ناهید و بربطش پی رامش بیاورند

سینا کنند سینه خویش از فروغ می
وآنگه زنخل طور در آن بزم برخورند

روشن کنند شمع زرخساره بتان
بادام و شکر از لب و چشمانشان برند

آید برقص ساقی و می افکند بدور
دوری کشند و پرده بر افلاک بردرند

هشیاره گان ستاره شمار و منجم اند
دوری که میزند قدح و جام بشمرند

خیزند صوفیان و نشینند عارفان
دستی زنند و سر بگریبان فرو برند

مستان خراب یک دو سه پیمانه شراب
مستان عشق خم زده و پا بیفشرند

مستان می زعقل همی برگذشته اند
مستان تو زدین و دل و عقل بگذرند

مستان می سرود بگویند با غزل
مستان عشق مدحت حیدر بیاورند

آشفته وار هر که کشد می زجام عشق
او را بخاک درگه میخانه بسپرند
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۰۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۱۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.