۱۴۷ بار خوانده شده

مناجات خائفین

المناجاة الثالثة: مناجاة الخائفین

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
به نام خدا که رحمتش بسیار و مهربانی اش همیشگی است؛

إِلهِی أَتَراک بَعْدَ الْإِیمانِ بِک تُعَذِّبُنِی؟ أَمْ بَعْدَ حُبِّی إِیاک تُبَعِّدُنِی؟ أَمْ مَعَ رَجائِی لِرَحْمَتِک وَصَفْحِک تَحْرِمُنِی؟ أَمْ مَعَ اسْتِجارَتِی بِعَفْوِک تُسْلِمُنِی؟ حَاشَا لِوَجْهِک الْکرِیمِ أَنْ تُخَیبَنِی.
معبودم، آیا چنین می نمایی که پس از ایمانم به تو، عذابم کنی؟ یا پس از عشقم به تو، از خود دورم سازی؟ یا با امید به رحمت و چشم پوشی ات محرومم نمایی؟ یا با پناه جویی ام به گذشتت رهایم کنی؟ هرگز چنین نیست! از ذات بزرگوار و مهمان نوازت به دور است که محرومم کنی،

لَیتَ شِعْرِی أَلِلشَّقاءِ وَلَدَتْنِی أُمِّی؟ أَمْ لِلْعَناءِ رَبَّتْنِی؟ فَلَیتَها لَمْ تَلِدْنِی، وَ لَمْ تُرَبِّنِی، وَلَیتَنِی عَلِمْتُ أَمِنْ أَهْلِ السَّعادَةِ جَعَلْتَنِی، وَبِقُرْبِک وَجِوارِک خَصَصْتَنِی، فَتَقِرَّ بِذلِک عَینِی، وَتَطْمَئِنَّ لَهُ نَفْسِی.
ای کاش می دانستم که آیا مادرم مرا برای بدبختی به دنیا آورده، یا برای رنج کشیدن و زحمت پرورانده است؟ اگر چنین است کاش مرا نزاده و نپرورانده بود و ای کاش آگاه بودم که آیا مرا از اهل سعادت قرار داده و به قرب و جوارت اختصاص داده ای تا به این سبب چشمم روشن و جانم آرام گیرد؟

إِلهِی هَلْ تُسَوِّدُ وُجُوهاً خَرَّتْ ساجِدَةً لِعَظَمَتِک؟ أَوْ تُخْرِسُ أَلْسِنَةً نَطَقَتْ بِالثَّناءِ عَلی مَجْدِک وَ جَلالَتِک؟ أَوْ تَطْبَعُ عَلی قُلُوبٍ انْطَوَتْ عَلی مَحَبَّتِک؟ أَوْ تُصِمُّ أَسْماعاً تَلَذَّذَتْ بِسَماعِ ذِکرِک فِی إِرادَتِک؛
معبودم، آیا چهره هایی که در برابر عظمتت سجده کنان به خاک افتاده سیاه می کنی؟ یا زبان هایی را که برای بزرگی و شکوهت به ستایش گویا شده ناگویا می نمایی؟ یا بر دل هایی که به محبتت پیچیده شده مُهر می زنی؟ یا گوش هایی را که از شنیدن ذکرت در راه رضایت لذّت برده؟ ناشنوا می کنی؟

أَوْ تَغُلُّ أَکفّاً رَفَعَتْهَا الْآمالُ إِلَیک رَجاءَ رَأْفَتِک؟ أَوْ تُعاقِبُ أَبْداناً عَمِلَتْ بِطاعَتِک حَتَّی نَحِلَتْ فِی مُجاهَدَتِک؟ أَوْ تُعَذِّبُ أَرْجُلاً سَعَتْ فِی عِبادَتِک؟ إِلهِی لَاتُغْلِقْ عَلی مُوَحِّدِیک أَبْوابَ رَحْمَتِک، وَ لَا تَحْجُبْ مُشْتاقِیک عَنِ النَّظَرِ إِلی جَمِیلِ رُؤْیتِک.
یا دست هایی را که به امید آرزوهای مهرورزی ات، به سویت بلند کرده به زنجیر می بندی؟ یا بدن هایی را که در طاعتت کوشیده تا جایی که در راه کوشش در بندگی ات لاغر شده، مجازات می کنی؟ یا پاهایی را که در راه عبادتت پوییده، به عذاب دچار می نمایی؟ معبودم، درهای رحمتت را بر یکتاپرستان مبند و شیفتگانت را از نگاه به زیبایی دیدارت محروم مساز،

إِلهِی نَفْسٌ أَعْزَزْتَها بِتَوْحِیدِک کیفَ تُذِلُّها بِمَهانَةِ هِجْرانِک؟ وَ ضَمِیرٌ انْعَقَدَ عَلی مَوَدَّتِک کیفَ تُحْرِقُهُ بِحَرارَةِ نِیرانِک؟ إِلهِی أَجِرْنِی مِنْ أَلِیمِ غَضَبِک، وَ عَظِیمِ سَخَطِک، یا حَنَّانُ یا مَنَّانُ، یا رَحِیمُ یا رَحْمانُ، یا جَبَّارُ یا قَهَّارُ، یا غَفَّارُ یا سَتَّارُ، نَجِّنِی بِرَحْمَتِک مِنْ عَذابِ النَّارِ، وَ فَضِیحَةِ الْعارِ، إِذَا امْتازَ الْأَخْیارُ مِنَ الْأَشْرارِ، وَ حَالَتِ الْأَحْوالُ وَ هَالَتِ الْأَهْوالُ، و قَرُبَ الْمُحْسِنُونَ وَبَعُدَ الْمُسِیئُونَ، «وَ وُفِّیتْ کلُّ نَفْسٍ ما کسَبَتْ وَهُمْ لَایظْلَمُونَ».
معبودم، جانی را که به توحیدت عزّت بخشیدی، چگونه به خواری هجرانت خوار می کنی و باطنی که بر دوستی ات پیمان بسته، چگونه به سوز آتشت می سوزانی؟ معبودم، از دردناکی خشمت و بزرگی ناخشنودی ات پناهم ده، ای پرمهر، ای بسیار احسان کننده، ای مهربان، ای بخشاینده، ای توانا، ای چیره، ای آمرزنده، ای پرده پوش، به مهرت مرا از شکنجه آتش و رسوایی ننگ، رهایی بخش، آنگاه که نیکان از بدان جدا شوند و حالت ها دگرگون گردد و هراسنده ها بهراسند و نیکوکاران به خوشبختی نزدیک شوند و بدکاران از آن دور گردند و به هرکس آنچه را که [از خوب و بد] انجام داده به طور کامل [به صورت بهشت اَبدی یا دوزخ همیشگی] خواهند داد و [در پاداش و عقاب] مورد ستم قرار نمی گیرند.
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:مناجات شاکین
گوهر بعدی:مناجات راجین
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.