۲۵۰ بار خوانده شده

زیارت هفتم امیرالمومنین (ع)

 زیارتی است که سید ابن طاووس در کتاب «مصباح الزائر» نقل کرده، به این صورت که: «باب السّلام» -یعنی درگاه روضه مقدّسه امیرمؤمنان که ضریح مقدّس از آنجا دیده می شود- را قصد کن؛ پس «سی وچهار» مرتبه «اللّهُ أَکْبَر» بگو، آنگاه زیارت را به این کیفیت ادامه بده:

سَلامُ اللّهِ وَسَلامُ مَلائِکتِهِ الْمُقَرَّبِینَ، وَأَنْبِیائِهِ الْمُرْسَلِینَ، وَعِبادِهِ الصَّالِحِینَ، وَجَمِیعِ الشُّهَداءِ وَالصِّدِّیقِینَ عَلَیک یا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ، السَّلامُ عَلَی آدَمَ صَِفْوَةِ اللّهِ، السَّلامُ عَلَی نُوحٍ نَبِی اللّهِ، السَّلامُ عَلَی إِبْراهِیمَ خَلِیلِ اللّهِ، السَّلامُ عَلَی مُوسی کلِیمِ اللّهِ، السَّلامُ عَلَی عِیسی رُوحِ اللّهِ، السَّلامُ عَلَی مُحَمَّدٍ حَبِیبِ اللّهِ وَرَحْمَةُ اللّهِ وَبَرَکاتُهُ؛
سلام خدا و سلام فرشتگان مقرّبش و انبیای مرسلش و بندگان شایسته اش و همه شهیدان و صدّیقان بر تو ای امیرمؤمنان، سلام بر آدم برگزیده خدا، سلام بر نوح پیامبر خدا، سلام بر ابراهیم دوست خدا، سلام بر موسی هم سخن خدا، سلام بر عیسی روح خدا، سلام بر محمّد محبوب خدا و رحمت و برکاتش بر آنان باد؛

السَّلامُ عَلَی اسْمِ اللّهِ الرَّضِی، وَوَجْهِهِ الْعَلِی، وَصِراطِهِ السَّوِی، السَّلامُ عَلَی الْمُهَذَّبِ الصَّفِی، السَّلامُ عَلَی أَبِی الْحَسَنِ عَلِی بْنِ أَبِی طالِبٍ وَرَحْمَةُ اللّهِ وَبَرَکاتُهُ، السَّلامُ عَلَی خالِصِ الْأَخِلَّاءِ، السَّلامُ عَلَی الْمَخْصُوصِ بِسَیدَةِ النِّسَاءِ؛
سلام بر نام پسندیده خدا و جمال والایش و راه مستقیمش، سلام بر پیراسته ی برگزیده، سلام بر ابوالحسن علی بن ابیطالب و رحمت و برکات خدا بر او باد، سلام بر دوستان صمیمی پاک و بی آلایش، سلام بر اختصاص یافته به سرور زنان؛

السَّلامُ عَلَی الْمَوْلُودِ فِی الْکعْبَةِ الْمُزَوَّجِ فِی السَّماءِ، السَّلامُ عَلَی أَسَدِ اللّهِ فِی الْوَغی، السَّلامُ عَلَی مَنْ شُرِّفَتْ بِهِ مَکةُ وَمِنی، السَّلامُ عَلَی صاحِبِ الْحَوْضِ وَحامِلِ اللِّواءِ، السَّلامُ عَلَی خَامِسِ أَهْلِ الْعَباءِ، السَّلامُ عَلَی الْبائِتِ عَلَی فِراشِ النَّبِی وَمُفْدِیهِ بِنَفْسِهِ مِنَ الْأَعْداءِ، السَّلامُ عَلَی قالِعِ بابِ خَیبَرَ وَالدَّاحِی بِهِ فِی الْفَضاءِ، السَّلامُ عَلَی مُکلِّمِ الْفِتْیةِ فِی کهْفِهِمْ بِلِسانِ الْأَنْبِیاءِ؛
سلام بر ولادت یافته در کعبه و تزویج شده در آسمان، سلام بر شیر خدا در میدان کارزار، سلام بر کسی که مکه و منی به او برتری یافت، سلام بر صاحب حوض و حمل کننده پرچم توحید، سلام بر پنجمین نفر اهل عبا، سلام بر صبح رساننده شب هجرت در بستر پیامبر و فداکننده جانش برای جان او در برابر دشمنان، سلام بر کننده ی در خیبر و پرتاب کننده آن به هوا، سلام بر سخنگوی با اصحاب کهف در غارشان به زبان پیامبران؛

السَّلامُ عَلَی مُنْبِعِ الْقَلِیبِ فِی الْفَلَا، السَّلامُ عَلَی قالِعِ الصَّخْرَةِ وَقَدْ عَجَزَ عَنْهَا الرِّجالُ الْأَشِدَّاءُ، السَّلامُ عَلَی مُخاطِبِ الثُّعْبانِ عَلَی مِنْبَرِ الْکوْفَةِ بِلِسانِ الْفُصَحاءِ؛ السَّلامُ عَلَی مُخاطِبِ الذِّئْبِ وَمُکلِّمِ الْجُمْجُمَةِ بِالنَّهْرَوانِ وَقَدْ نَخِرَتِ الْعِظامُ بِالْبِلَی، السَّلامُ عَلَی صاحِبِ الشَّفاعَةِ فِی یوْمِ الْوَرَی وَرَحْمَةُ اللّهِ وَبَرَکاتُهُ.
سلام بر جوشاننده آب چاه در بیابان بی آب وگیاه، سلام بر کننده ی سنگ سخت که مردان تنومند از کندنش عاجز شدند، سلام بر سخنگوی با اژدها بالای منبر کوفه با زبان سخن وران؛ سلام بر خطاب کننده به گرگ و گفتگوکننده با جمجمه مرده در نهروان، درحالی که استخوان ها از روی کهنگی تکه تکه شده بود، سلام بر صاحب شفاعت در روز قیامت و رحمت و برکات خدا بر او باد.

السَّلامُ عَلَی الْإِمامِ الزَّکی حَلِیفِ الْمِحْرابِ، السَّلامُ عَلَی صاحِبِ الْمُعْجِزِ الْباهِرِ وَالنَّاطِقِ بِالْحِکمَةِ وَالصَّوابِ، السَّلامُ عَلَی مَنْ عِنْدَهُ تَأْوِیلُ الْمُحْکمِ والْمُتَشابِهِ وَعِنْدَهُ أُمُّ الْکتابِ، السَّلامُ عَلَی مَنْ رُدَّتْ عَلَیهِ الشَّمْسُ حِینَ تَوارَتْ بِالْحِجابِ، السَّلامُ عَلَی مُحْیی اللَّیلِ الْبَهِیمِ بِالتَّهَجُّدِ وَالاکتِئابِ، السَّلامُ عَلَی مَنْ خاطَبَهُ جَبْرَئِیلُ بِإِمْرَةِ الْمُؤْمِنِینَ بِغَیرِ ارْتِیابٍ وَرَحْمَةُ اللّهِ وَبَرَکاتُهُ؛
سلام بر امام پاکیزه، هم پیمان با محراب عبادت، سلام بر صاحب معجزه روشن و گویای به حکمت و سخن درست، سلام بر کسی که تأویل محکم و متشابه نزد اوست و اصل کتاب پیش اوست، سلام بر کسی که خورشید برای او بازگشت، هنگامی که غروب کرده بود، سلام بر زنده دارنده شب تاریک به عبادت و اندوه، سلام بر کسی که بدون شک جبرییل او را به لقب امیرالمؤمنین خطاب کرد و رحمت و برکات خدا بر او باد؛

السَّلامُ عَلَی سَیدِ السَّاداتِ، السَّلامُ عَلَی صاحِبِ الْمُعْجِزاتِ، السَّلامُ عَلَی مَنْ عَجِبَ مِنْ حَمَلاتِهِ فِی الْحُرُوبِ مَلائِکةُ سَبْعِ سَمَاوَاتٍ، السَّلامُ عَلَی مَنْ نَاجَی الرَّسُولَ فَقَدَّمَ بَینَ یدَی نَجْواهُ صَدَقَاتٍ، السَّلامُ عَلَی أَمِیرِ الْجُیوشِ وَصَاحِبِ الْغَزَواتِ، السَّلامُ عَلَی مُخاطِبِ ذِئْبِ الْفَلَواتِ، السَّلامُ عَلَی نُورِ اللّهِ فِی الظُّلُمَاتِ، السَّلامُ عَلَی مَنْ رُدَّتْ لَهُ الشَّمْسُ فَقَضی مَا فَاتَهُ مِنَ الصَّلاةِ وَرَحْمَةُ اللّهِ وَبَرَکاتُه.
سلام بر امیر مؤمنان، سلام بر سرور جانشینان، سلام بر آقای آقایان، سلام بر صاحب معجزات، سلام بر کسی که فرشتگان هفت آسمان از حملاتش در جنگ ها شگفت زده شدند، سلام بر کسی که با پیامبر گفتگوی پنهانی کرد و پیشاپیش گفتار پنهانش صدقه ها داد، سلام بر فرمانده لشگرها و صاحب جنگ ها، سلام بر خطاب کننده به گرگ بیابان ها، سلام بر نور خدا در تاریکی ها، سلام بر کسی که خورشید برایش بازگشت، در نتیجه نماز از دست رفته اش را ادا کرد و رحمت و برکات خدا بر او باد.

السَّلامُ عَلَی أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ، السَّلامُ عَلَی سَیدِ الْوَصِیینَ، السَّلامُ عَلَی إِمامِ الْمُتَّقِینَ، السَّلامُ عَلَی وَارِثِ عِلْمِ النَّبِیینَ، السَّلامُ عَلَی یعْسُوبِ الدِّینِ، السَّلامُ عَلَی عِصْمَةِ الْمُؤْمِنِینَ، السَّلامُ عَلَی قُدْوَةِ الصَّادِقِینَ وَرَحْمَةُ اللّهِ وَبَرَکاتُهُ؛
سلام بر امیرمؤمنان، سلام بر سرور جانشینان، سلام بر پیشوای پرهیزگاران، سلام بر وارث دانش انبیا، سلام بر رئیس دین، سلام بر نگهدار مؤمنان، سلام بر مقتدای راستگویان و رحمت و برکات خدا بر او باد؛

السَّلامُ عَلَی حُجَّةِ الْأَبْرارِ، السَّلامُ عَلَی أَبِی الْأَئِمَّةِ الْأَطْهارِ، السَّلامُ عَلَی الْمَخْصُوصِ بِذِی الْفَقارِ، السَّلامُ عَلَی ساقِی أَوْلِیائِهِ مِنْ حَوْضِ النَّبِی الْمُخْتارِ صَلَّی اللّهُ عَلَیهِ وَآلِهِ مَا اطَّرَدَ اللَّیلُ وَالنَّهارُ، السَّلامُ عَلَی النَّبَاَ الْعَظِیمِ، السَّلامُ عَلَی مَنْ أَنْزَلَ اللّهُ فِیهِ: «وَ إِنَّهُ فِی أُمِّ الْکتابِ لَدَینا لَعَلِی حَکیمٌ»، السَّلامُ عَلَی صِراطِ اللّهِ الْمُسْتَقِیمِ، السَّلامُ عَلَی الْمَنْعُوتِ فِی التَّوْراةِ وَالْإِنْجِیلِ وَالْقُرْآنِ الْحَکیمِ وَرَحْمَةُ اللّهِ وَبَرَکاتُهُ.
سلام بر حجّت نیکان، سلام بر پدر امامان پاک، سلام بر اختصاص یافته به شمشیر ذوالفقار، سلام بر ساقی دوستانش از حوض پیامبر مختار (درود خدا بر او و خاندانش باد) تا شب و روز از پی هم درآید، سلام بر خبر بزرگ، سلام بر کسی که خدا در حقّش این آیه را نازل کرد: «به راستی این [قرآنِ روشنگر] در «اُمُّ الکتاب» [که لوح محفوظ است] نزد ما بلندمرتبه و حکیم است»، سلام بر راه راست خدا، سلام بر وصف شده در تورات و انجیل و قرآن حکیم و رحمت و برکات خدا بر او باد.

پس خود را به ضریح می چسبانی و آن را می بوسی و می گویی:

یا أَمِینَ اللّهِ، یا حُجَّةَ اللّهِ، یا وَلِی اللّهِ، یا صِرَاطَ اللّهِ، زَارَک عَبْدُک وَ وَلِیک اللَّائِذُ بِقَبْرِک، وَ الْمُنِیخُ رَحْلَهُ بِفِنَائِک، الْمُتَقَرِّبُ إِلَی اللّهِ عَزَّوَجَلَّ، وَالْمُسْتَشْفِعُ بِک إِلَی اللّهِ زِیارَةَ مَنْ هَجَرَ فِیک صَحْبَهُ، وَجَعَلَک بَعْدَ اللّهِ حَسْبَهُ، أَشْهَدُ أَنَّک الطُّورُ، وَالْکتابُ الْمَسْطُورُ، وَ الرِّقُّ الْمَنْشُورُ، وَبَحْرُ الْعِلْمِ الْمَسْجُورُ؛
ای امین خدا، ای حجّت خدا، ای ولی خدا، ای راه خدا، زیارت کرد تو را بنده و دوستت، آن که به قبرت پناه آورده و بار حاجاتش را به درگاهت افکنده، به وسیله تو تقرّب جوی و شفیع خواه به درگاه خداست، زیارتش زیارت کسی است که به خاطر تو دست از رفیقان شسته و تو را پس از خدا برای خویش کافی دانسته، شهادت می دهم که تو طور و کتاب مسطور صفحۀ باز و گشوده و دریای جوشان دانش؛

یا وَلِی اللّهِ إِنَّ لِکلِّ مَزُورٍ عَِنایةً فِی مَنْ زارَهُ وَقَصَدَهُ وَأَتاهُ، وَأَنَا وَلِیک وَقَدْ حَطَطْتُ رَحْلِی بِفِنائِک، وَلَجَأْتُ إِلی حَرَمِک، وَلُذْتُ بِضَرِیحِک لِعِلْمِی بِعَظِیمِ مَنْزِلَتِک وَشَرَفِ حَضْرَتِک، وَقَدْ أثْقَلَتِ الذُّنُوبُ ظَهْرِی وَمَنَعَتْنِی رُقادِی، فَما أَجِدُ حِرْزاً وَلَا مَعْقِلاً وَلَا مَلْجَأً أَلْجَأُ إِلَیهِ إِلّا اللّهُ تَعالی وَتَوَسُّلِی بِک إِلَیهِ، وَاسْتِشْفاعِی بِک لَدَیهِ، فَها أَنَا نازِلٌ بِفِنائِک وَلَک عِنْدَ اللّهِ جاهٌ عَظِیمٌ، وَمَقامٌ کرِیمٌ، فَاشْفَعْ لِی عِنْدَ اللّهِ رَبِّک یا مَوْلای.
ای ولی خدا برای هر زیارت شده ای نسبت به کسی که او را زیارت کرده و قصد او را نموده و به زیارت وی آمده توجّهی است و من دوست توأم و بارم را به درگاهت فرود آورده ام و به حرمت پناهنده شده ام و به پناه ضریحت آمده ام، به خاطر آگاهی ام به بزرگی مقامت و شرافت پیشگاهت، درحالی که گناهان پشتم را سنگین کرده و خوابم را در ربوده، در نتیجه پناهگاه و جای امن و ملجأیی نمی یابم که به آن پناه برم جز به خدای تعالی و توسّلم به وسیله تو به درگاهش و شفاعت خواهی ام به تو در پیشگاهش، اینک همانم که به درگاهت فرود آمده ام و تو را نزد خدا منزلت بزرگ و مقام باارزش است، پس نزد خدا شفیع من باش ای مولای من.

پس ضریح را ببوس و رو به سوی قبله کن و بگو:

اللّهُمَّ إِنِّی أَتَقَرَّبُ إِلَیک یا أَسْمَعَ السَّامِعِینَ، وَیا أَبْصَرَ النَّاظِرِینَ، وَیا أَسْرَعَ الْحاسِبِینَ، وَیا أَجْوَدَ الْأَجْوَدِینَ، بِمُحَمَّدٍ خاتَمِ النَّبِیینَ، رَسُولِک إِلَی الْعالَمِینَ، وَبِأَخِیهِ وَابْنِ عَمِّهِ الْأَ نْزَعِ الْبَطِینِ، الْعالِمِ الْمُبِینِ، عَلِی أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ، وَالْحَسَنَ وَالْحُسَینِ الْإِمامَینِ الشَّهِیدَینِ، وَبِعَلِی بْنِ الْحُسَینِ زَینِ الْعابِدِینَ، وَبِمُحَمَّدِ بْنِ عَلِی باقِرِ عِلْمِ الْأَوَّلِینَ، وَبِجَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ زَکی الصِّدِّیقِینَ،
خدایا به پیشگاهت تقرّب می جویم، ای شنواترین شنوایان، ای بیناترین بینایان، ای سریع ترین حسابرسان، ای بخشنده ترین بخشندگان، به محمّد خاتم پیامبران فرستاده ات به سوی جهانیان و به برادر و پسر عمویش، آن فراخ سینه و عالم آشکارکننده، علی امیرمؤمنان و حسن و حسین دو امام شهید و به علی بن الحسین زین العابدین و به محمّد بن علی شکافنده دانش پیشینیان و به جعفر بن محمّد آن پاکیزه ی گروه صدیقان،

وَبِمُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ الْکاظِمِ الْمُبِینِ، وَحَبِیسِ الظَّالِمِینَ، وَبِعَلِی بْنِ مُوسَی الرِّضَا الْأَمِینِ، وَبِمُحَمَّدِ بْنِ عَلِی الْجَوادِ عَلَمِ الْمُهْتَدِینَ، وَبِعَلِی بْنِ مُحَمَّدٍ الْبَرِّ الصَّادِقِ سَیدِ الْعابِدِینَ، وَبِالْحَسَنِ بْنِ عَلِی الْعَسْکرِی وَلِی الْمُؤْمِنِینَ، وَبِالْخَلَفِ الْحُجَّةِ صاحِبِ الْأَمْرِ مُظْهِرِ الْبَراهِینِ، أَنْ تَکشِفَ مَا بِی مِنَ الْهُمُومِ، وَتَکفِینِی شَرَّ الْبَلاءِ الْمَحْتُومِ، وَتُجِیرَنِی مِنَ النَّارِ ذاتِ السَّمُومِ، بِرَحْمَتِک یا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ.
و به موسی بن جعفر فرو برنده خشم و نمایان کننده حق و زندانی ستمکاران و به علی بن موسی الرّضای امین و به محمّد بن علی جواد پرچم راه یافتگان و علی بن محمّد آن نیکوکار صادق، سرور عبادت کنندگان و به حسن بن علی عسگری زمامدار مؤمنان و به یادگار بزرگوار، آن حجّت صاحب امر و آشکارکننده دلایل روشن که اندوه های مرا برطرف کنی و بلای حتمی را از من باز داری و از آتشی که دارای بادهای پر حرارت زهرآگین است مرا پناه دهی، به مهربانی ات ای مهربان ترین مهربانان.

پس برای هرچه بخواهی دعا کن و آن حضرت را وداع کن و بازگرد.

نویسنده گوید: سید عبدالکریم بن طاووس در کتاب «فرحة الغرّی» روایت کرده: که حضرت زین العابدین(علیه السلام) به شهر کوفه آمد و وارد مسجد کوفه شد، ابوحمزه ثمالی که از زاهدان اهل کوفه و از بزرگان آن منطقه بود، در مسجد بود. امام سجّاد(علیه السلام) دو رکعت نماز خواند، ابوحمزه گفت: لهجه ای پاکیزه تر از لهجه او نشنیدم، نزدیک او رفتم تا بشنوم چه می گوید، شنیدم می گوید:

إِلهِی إِنْ کانَ قَدْ عَصَیتُک فَإِنِّی قَدْ أَطَعْتُک فِی أَحَبِّ الْأَشْیاءِ إِلَیک...
معبود من اگر تو را نافرمانی کرده ام، تو را در محبوب ترین چیزها به پیشگاهت اطاعت کرده ام.

و این دعایی است معروف.

نویسنده گوید: ذکر این دعا پس از این در «اعمال مسجد کوفه» بیاید و نیز ذکر این مطلب هم بیاید که ابوحمزه گفت: آن بزرگوار کنار ستون هفتم آمد و نعلین خود را از پا درآورد و ایستاد و دست ها را تا برابر گوش برداشت و تکبیر گفت که تمام موهای بدنم از ترس آن راست شد، پس چهار رکعت نماز بجا آورد و رکوع و سجودش را نیکو انجام داد، آنگاه این دعا را خواند: «إِلهِی إِنْ کُنْتُ قَدْ عَصَیْتُکَ..» تا آخر دعا.

موافق روایت چند سطر قبل ابوحمزه گفت: آن بزرگوار پس از دو رکعت نماز و دعا از جای برخاست و بیرون رفت؛ من تا مناخ کوفه، مکانی که شتران را در آنجا می خواباندند دنبال آن حضرت رفتم؛ در آنجا غلام سیاهی دیدم که شتر گزیده و ناقه ای با اوست، به او گفتم: ای سیاه این مرد کیست؟ گفت: از سیما و شمایلش او را نشناختی؟! او علی بن الحسین(علیه السلام) است.

ابوحمزه گفت: خود را به روی قدم های آن حضرت انداختم و آن ها را بوسیدم. آن جناب مانع ادامه این عمل شد و با دست مبارک خود سر مرا بلند کرد و فرمود: این کار را مکن، سجده جز برای خدای عزوجل نشاید؛ گفتم: یابن رسول الله، برای چه اینجا آمده اید؟ فرمود: برای آنچه دیدی، یعنی نماز در مسجد کوفه؛ اگر مردم بدانند چه فضیلتی در آن است به سویش بیایند، گرچه به روش کودکان خود را به زمین کشند؛ یعنی راه رفتن برای ایشان هرچند در نهایت سختی باشد، مانند اطفالی که هنوز راه نیفتاده اند و نشسته حرکت می کنند.

سپس فرمود: آیا میل داری با من قبر جدّم علی بن ابیطالب(علیه السلام) را زیارت کنی؟ گفتم آری، حضرت حرکت کرد و من در سایه ناقه او بودم و مرا حدیث می فرمود تا به غریین رسیدیم و آن بقعه ای بود سپید که نورش می درخشید.

آنگاه از مرکبش پیاده شد و دو طرف روی خود را بر آن زمین نهاد و فرمود: ای ابا حمزه این قبر جدّ من علی بن ابیطالب است، پس زیارت کرد آن حضرت را به زیارتی که اول آن «السَّلامُ عَلَی اسْمِ اللّهِ الرَّضِیِّ، وَنُورِ وَجْهِهِ الْمُضِیءِ» است؛ پس با آن قبر مطهّر وداع کرد و به سوی مدینه رفت و من به جانب کوفه برگشتم.

نویسنده گوید: از اینکه سید این زیارت را در کتاب «فرحة الغری» ذکر نکرده است تأسّف می خوردم و در جستجوی آن بودم تا یک یک زیاراتی که برای حضرت امیر نقل شده بود دیدم، زیارتی که در ابتدای آن این دو جمله باشد نیافتم، مگر این زیارت شریف [زیارت هفتم] که جمله اوّلش موافق است و جمله دوّم مخالف [در اوائل زیارت هفتم به این صورت است: «السَّلامُ عَلَی اسْمِ اللّهِ الرَّضِیِّ وَ وَجْهِهِ الْعَلِیِّ»] و شاید این زیارت که سید دو جمله اش را نقل کرده همان زیارت باشد و این تفاوت اندک چندان اهمیتی ندارد.

اگر بگویی اوّل این زیارت: «سَلامُ اللّهِ وَسَلامُ مَلائِکَتِهِ» است نه: «السَّلامُ عَلَی اسْمِ اللّهِ» گوییم: اوّل زیارت همان «السَّلامُ عَلَی اسْمِ اللّهِ الرَّضِیِّ» است و سلام های سابق به منزله اذن دخول و طلب رخصت است و شاهد بر این مطلب، مطابقت داشتن این زیارت است با «زیارت روز ولادت» که کمال شباهت را با هم دارند؛ به آنجا رجوع کن تا بر تو معلوم گردد.

و نیز آگاه باش در «زیارت ششم» و «زیارت روز ولادت»، این جمله [«السَّلامُ عَلَی اسْمِ اللّهِ الرَّضِیِّ، وَنُورِ وَجْهِهِ الْمُضِیءِ»] بدون لفظ «نور» است ولی نه در ابتدای زیارت، و الله العالم.

از همۀ زیارت های کلّی و عمومی همین «هفت زیارت» را که نقل کردم بس است؛ اگر کسی بیش از این بخواهد، «زیارات جامعه» را بخواند و نیز زیارت مفصّلی که پس از این برای «روز غدیر» نقل می کنم قرائت کند، زیرا به خواندن آن زیارت در هر زمان و هرکجا که شخص قرار داشته باشد، روایت وارد شده است.

باید زیارت حضرت امیرمؤمنان و نماز در آن حرم مطهّر را غنیمت شمرد، زیرا نماز نزد آن بزرگوار برابر دویست هزار نماز است. از حضرت صادق(علیه السلام) روایت شده: هرکه امام واجب الطّاعه را زیارت کند و نزد او چهار رکعت نماز بخواند، برای او حجّ و عمره نوشته می شود و ما در کتاب «هدیّة الزّائرین» به برتری و مزیّت همسایگی مجاورت قبر امیرمؤمنان اشاره کردیم، ولی به شرط آنکه همسایه، حق همسایگی آن حضرت را رعایت کند و این کار بسیار مشکلی است که برای هرکسی ممکن نیست و مقام را مقتضی ذکر آن نمی باشد، هرکه خواهد به کتاب «کلمه طیبه» مراجعه کند.
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:زیارت ششم امیرالمومنین (ع)
گوهر بعدی:وداع امیرالمؤمنین (ع)
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.