گرگ سیاهی در شب

گرگ سیاهی در نیمه‌های شب
رفت آهسته به سوی گوسفندان

بره‌ها در خواب آرامی بودن
در پناه شبان مهربان

ناگهان سگ گله بیدار شد
از وجود گرگه خبردار شد

کرد واق و واق، واق و واق، واق و واق واق
یکهو بیدار شد از خواب آن شبان

با ضربه‌ی چوب خود زد به گرگه
شد ز کار خود گرگه پشیمان
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:گربه
گوهر بعدی:گرگه اومد تو گله
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.