هوش مصنوعی: شاعر در این متن از غم و حرمانی که در زندگی تجربه می‌کند سخن می‌گوید و عشق و درد ناشی از آن را توصیف می‌کند. او به دنبال همدمی است که تنها در حضور معشوق یافت می‌شود و جهان را بدون او تاریک و بی‌ثمر می‌بیند. همچنین، شاعر به عظمت معشوق و جایگاه والای او اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق عاشقانه و عرفانی است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربهٔ زندگی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۸۲۲

ثمر از نخل عیش دهر غیر از غم نمی بینم
بجز حرمان ثمر از کشته عالم نمی بینم

مسیحم گر طبیب آید که جز دردت نمیخواهم
که غیر از زخم پیکانت بدل مرهم نمی بینم

دمی گر همدمم باشی و بگذاری لبم بر لب
همان دم جان دهم چون جز لبت همدم نمی بینم

نشسته میکشان غمناک گرداگرد میخانه
بهشتست این چرا در او دل خرم نمی بینم

چه طوفان دید دوش از اشک یا رب مردم چشمم
که امشب هفت دریا را بجز شبنم نمی بینم

ببستم دیده بر اغیار بگشودم در دل را
که بینم یار بی اغیار آنرا هم نمی بینم

نپندارم ملک چون ما بود سرمست عشق تو
که من این ذوق را جز در بنی آدم نمی بینم

گدای کوی میخانه بسی خاتم بجم بخشد
بدست جم اگر چه غیر یک خاتم نمی بینم

در تو برتر از عرش است ای دست خدا الحق
که من عرش برین را آنچنان اعظم نمی بینم
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۲۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۲۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.