هوش مصنوعی: شاعر در این متن به بیان احساسات خود درباره عشق، مستی و زندگی می‌پردازد. او از میکده و شراب به عنوان نمادهایی برای رهایی از غم و درد یاد می‌کند و اشاره می‌کند که بدون عشق، زندگی بی‌معناست. همچنین، او از گم‌کردن راه و سردرگمی در زندگی سخن می‌گوید و در نهایت، به زیبایی طبیعت و جریان زندگی اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ متن شامل مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، اشاره به مستی و شراب ممکن است برای سنین پایین مناسب نباشد.

شمارهٔ ۷۷

به غیر میکده زاهد بود شراب کجا
کجا روم دگر ای خان و مان خراب کجا

اشاره ای ست که از باده سیر نتوان شد
وگرنه مست کجا، رغبت کباب کجا

در آن دلی که غم عشق نیست راحت نیست
عبث فسانه مخوان، ما کجا و خواب کجا

ز شوق کرده ام از بس که دست و پا را گم
عنان کجاست نمی دانم و رکاب کجا

بهار بر صفت سبزه پاچناری باش
سلیم می روی از باغ همچو آب کجا
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۴
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.