هوش مصنوعی: این شعر از عشق و وصال سخن می‌گوید و از احساسات شاعر در شب وصال و انتظار صبحگاه می‌نویسد. شاعر از تشبیهاتی مانند غنچه، شمع و آفتاب قیامت استفاده کرده تا عمق احساسات خود را بیان کند. همچنین، اشاراتی به ناله‌های دل، رحیل و ماتم دارد که نشان‌دهنده‌ی غم و اندوه در کنار امیدواری است.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و مفاهیم انتزاعی مانند قیامت و رحیل، درک شعر را برای سنین پایین‌تر دشوار می‌کند.

شمارهٔ ۹۹

چه ذوق در شب وصل از نظاره ی صبح است؟
که همچو غنچه دلم پاره پاره ی صبح است

شب وصالی اگر روز کرده ای، دانی
که آفتاب قیامت ستاره ی صبح است

به ماهتاب وصال آنکه شب پیاله کشد
چو شمع، کوس رحیلش نقاره ی صبح است

فسون وصل به دل ناله را دلیر کند
به شمع شوخی باد از اشاره ی صبح است

ز بیم او نتواند سفید شد هرگز
به حیرتم که شب من چه کاره ی صبح است

بود به ماتم ما آسمان، ولیک چه سود
چراغ را ز گریبان پاره ی صبح است؟

گرفتم آنکه جوان هم شوی پس از پیری
چه اعتبار به عمر دوباره ی صبح است؟

سلیم هیکل شب شد ز هجر او، ورنه
سرشک من گهر گوشواره ی صبح است
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.