۱۷۶ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۲۴

چشم من حلقه ای از سلسله ی دست من است
دانه ی مرغ دلم آبله ی دست من است

وادی چاک که از جیب بود تا دامن
در ره شوق تو یک مرحله ی دست من است

دست بر گل نکند غیر ز اندیشه ی خار
سپر تیغ شدن حوصله ی دست من است

سرنوشت من حسرت زده را در غم عشق
گر بخوانند، سراسر گله ی دست من است

صدفم من، که درین بحر پر آشوب سلیم
جشم عالم همه بر آبله ی دست من است
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.