هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق، بی‌تابی و اضطراب ناشی از آن سخن می‌گوید. او به نقش تقدیر و روزی در زندگی اشاره می‌کند و از بی‌فایده بودن کوشش‌های غافلانه می‌گوید. همچنین، از زیبایی‌های طبیعت و مستی عشق یاد می‌کند و به رابطه‌ی خود با معشوق و امید به آینده اشاره دارد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاشقانه و فلسفی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۱۴۵

دلم همیشه ز آشوب عشق بی تاب است
درین محیط، گهر مضطرب چو سیماب است

چو می به پیش نهم، قسمتم ز غیب رسد
کلید روزی من موج باده ی ناب است

چه سود کوشش غافل، که در طریق طلب
رود به راه چو آب روان و در خواب است

ز برشکال دگر ملک هند خرم شد
ز فیض ابر جهان خوش چو عالم آب است

درین هوا بشنو از من و نگاه مدار
به خانه کاغذ ابری، که بیم سیلاب است

ز جوش شوق که پروای نیک و بد دارد؟
برای مستی پروانه، شعله مهتاب است

به توبه از می احباب آفتی نرسد
که چون شراب گل و لاله سربسر آب است

میانه ی من و او همچنین نخواهد ماند
سلیم، بخت من آخر نمرده، در خواب است
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۴۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۴۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.