هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از پیری و ناتوانی خود میگوید و احساساتش را با تصاویری مانند شمع سوزان و مرغ گرفتار بیان میکند. او به عبادت و نیاز خود اشاره میکند و از توبه و دلتنگیهایش سخن میگوید. متن پر از حس حسرت و اندوه است.
رده سنی:
18+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و احساسی است که درک آنها به بلوغ فکری و تجربههای زندگی نیاز دارد. همچنین، برخی از اشارات مانند مینوشی و توبه ممکن است برای مخاطبان جوانتر نامناسب باشد.
شمارهٔ ۱۵۷
رسید موسم پیری و وقت عجز و نیاز است
چو شمع صبح، وجودم تمام سوز و گداز است
سرم گرفته به دل الفت از خمیدن قامت
به سجده گاه صراحی، پیاله مهر نماز است
ز طول عمر نیابد کسی ز مرگ رهایی
چه سود مرغ گرفتار را که رشته دراز است
ز توبه کردن من، می کشان دیر مغان را
نه رغبت می گلگون، نه ذوق نغمه ی ساز است
دل پیاله پر از ناله همچو سینه ی کبک است
دهان هر بط می بسته همچو دیده ی باز است
سلیم لایق چنگ خمیده قامتم اکنون
نوای گریه و زاری و پنج گاه نماز است
چو شمع صبح، وجودم تمام سوز و گداز است
سرم گرفته به دل الفت از خمیدن قامت
به سجده گاه صراحی، پیاله مهر نماز است
ز طول عمر نیابد کسی ز مرگ رهایی
چه سود مرغ گرفتار را که رشته دراز است
ز توبه کردن من، می کشان دیر مغان را
نه رغبت می گلگون، نه ذوق نغمه ی ساز است
دل پیاله پر از ناله همچو سینه ی کبک است
دهان هر بط می بسته همچو دیده ی باز است
سلیم لایق چنگ خمیده قامتم اکنون
نوای گریه و زاری و پنج گاه نماز است
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۵۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۵۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.