هوش مصنوعی:
این شعر از حسرت و اندوه ناشی از جدایی و عشق ناکام سخن میگوید. شاعر با تصاویری مانند ساغر پر از آبله، آیینه گلگون و سایه سیاه، احساسات خود را بیان میکند. همچنین، اشارهای به سرنوشت مشترک عاشق و معشوق و دردهای عشق دارد.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاطفی عمیق و پیچیده است که درک آن برای مخاطبان جوانتر ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی تصاویر مانند «آبله پر خون» و «گره طاعون» ممکن است برای کودکان نامناسب باشد.
شمارهٔ ۱۶۳
بی تو در بزم طرب بس که دلم محزون است
ساغر می به کفم آبله ی پر خون است
هر که بیند به کفش، دسته ی گل پندارد
بس که آیینه ز عکس رخ او گلگون است
قسمت ما به جهان غیر پریشانی نیست
سرنوشت من و زلف تو به یک مضمون است
اثر عشق ز سیمای اسیران پیداست
شمع در انجمن و پرتو او بیرون است
دل آواره ی ما شکوه ز غربت نکند
سایه ی خویش، سیه خانه ی این مجنون است
کام عاشق چو درآید به بغل، می میرد
غنچه بر شاخ گل ما گره طاعون است
دل که در پای خم افتاده سلیم از مستی
حکمتی یافته، همسایه ی افلاطون است
ساغر می به کفم آبله ی پر خون است
هر که بیند به کفش، دسته ی گل پندارد
بس که آیینه ز عکس رخ او گلگون است
قسمت ما به جهان غیر پریشانی نیست
سرنوشت من و زلف تو به یک مضمون است
اثر عشق ز سیمای اسیران پیداست
شمع در انجمن و پرتو او بیرون است
دل آواره ی ما شکوه ز غربت نکند
سایه ی خویش، سیه خانه ی این مجنون است
کام عاشق چو درآید به بغل، می میرد
غنچه بر شاخ گل ما گره طاعون است
دل که در پای خم افتاده سلیم از مستی
حکمتی یافته، همسایه ی افلاطون است
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۶۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۶۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.