هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از درد و ناله‌های خود می‌گوید و بیان می‌کند که چگونه غم و اندوه بر او چیره شده است. او خود را مانند مرغی توصیف می‌کند که در دام عشق گرفتار شده و هر خار و خسی راهش را سد کرده است. شاعر تأکید می‌کند که تنها افسون معشوق است که او را اسیر کرده و نه چیز دیگر. در نهایت، او از دیوانگی و عشق دوباره خود سخن می‌گوید و اینکه چگونه از دام معشوق گریخته اما دوباره گرفتار شده است.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه و غم‌انگیز است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های ادبی نیاز به درک بالاتری از ادبیات دارد که معمولاً در سنین بالاتر حاصل می‌شود.

شمارهٔ ۱۸۱

چند نالم، دل ز طبع ناله پردازم گرفت
در قفای سرمه از فریاد، آوازم گرفت

همچو مرغ رشته بر پا می گذشتم زین چمن
هر خس و خاری سر راهی به پروازم گرفت

من نه آن مرغم که با افسون کسی صیدم کند
غمزه ی سحرآفرین او به اعجازم گرفت

در کدام آتش کبابم تا کند آن ترک مست
از ترحم نیست گر از چنگ شهبازم گرفت

برگرفت انگشت از حرف من و بر لب گذاشت
خوب این دیوانگی از دست غمازم گرفت

تازه شد عشقم پس از وارستگی با او سلیم
جسته بودم خوش ز دام زلف او، بازم گرفت
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۸۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۸۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.