هوش مصنوعی: این متن شعری است که از عناصر طبیعت و تصاویر شاعرانه برای بیان احساسات عاشقانه و دردهای عاطفی استفاده می‌کند. شاعر از نرگس، سنبل، آتش، آب، شمع، و دیگر عناصر برای توصیف حالات درونی خود بهره می‌برد. همچنین، اشاره‌هایی به مفاهیمی مانند دوری، جفا، و عشق دارد.
رده سنی: 16+ متن شامل مفاهیم عاطفی و شاعرانه‌ای است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد. همچنین، برخی از اشارات و استعاره‌ها نیاز به درک ادبی بالاتری دارند.

شمارهٔ ۱۸۲

چشم او از دست نرگس، جام مخموری گرفت
کاکلش از زلف سنبل، چین مغروری گرفت

شوخی آتش نمی دانست آن کز بیم آب
نامه را در موم همچون شمع کافوری گرفت

خامه ی نقاش را ماند سرانگشت گدا
بس که مو از لقمه ی چینی فغفوری گرفت

دل به اقلیم عدم نزدیکتر شد از وجود
همچو عنقا بس که از اهل جهان دوری گرفت

از جفای اهل عالم یک نفس فارغ نه ایم
وای بر دیوانه ای کو جا به معموری گرفت

کوهکن شد کامیاب از صحبت شیرین سلیم
در محبت هر که کاری کرد، مزدوری گرفت
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۸۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۸۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.