هوش مصنوعی:
شاعر از دل میخواهد که از دام صفیر رها شده و به گلستان برود، با نالهای دعا به بلبلان بفرستد. او اشاره میکند که کسی در قفس بودن را نمیپذیرد و از پری میخواهد که نشانی به آشیان بفرستد. شاعر از تهی نبودن چمن از گلها سخن میگوید و اگر بهار نیاید، پی خزان را میفرستد. او از شب و خلوت با آفتاب میگوید و سفارشی به آسمان میفرستد. در نهایت، بهشت را جایی میداند که دلخوشی باشد و گلی از گلخن به باغبان میفرستد.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عرفانی و شاعرانه است که ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارهها و نمادهای پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد که معمولاً در نوجوانان و بزرگسالان یافت میشود.
شمارهٔ ۱۹۸
دلا ز دام صفیری به گلستان بفرست
به دست ناله دعایی به بلبلان بفرست
کسی قبول ندارد که در قفس هستی
پری برای نشانی به آشیان بفرست
تهی مدار چمن را ز گلشن آرایی
اگر بهار نیاید، پی خزان بفرست
شبی به خلوت خود آفتاب را بطلب
پی سفارش من پیش آسمان بفرست
به هر کجا که بود دلخوشی، بهشت آنجاست
گلی سلیم ز گلخن به باغبان بفرست
به دست ناله دعایی به بلبلان بفرست
کسی قبول ندارد که در قفس هستی
پری برای نشانی به آشیان بفرست
تهی مدار چمن را ز گلشن آرایی
اگر بهار نیاید، پی خزان بفرست
شبی به خلوت خود آفتاب را بطلب
پی سفارش من پیش آسمان بفرست
به هر کجا که بود دلخوشی، بهشت آنجاست
گلی سلیم ز گلخن به باغبان بفرست
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۹۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۹۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.