هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و غنایی، با تصاویر زیبا و استعاره‌های پیچیده، به توصیف عشق و زیبایی می‌پردازد. شاعر از عناصر طبیعت مانند باغ، لاله، مشک، و غزال برای بیان احساسات خود استفاده می‌کند. همچنین، اشاراتی به شراب و می‌نوشی دارد که می‌تواند نمادین باشد. در پایان، شاعر از درد عشق و ناتوانی در بیان آن سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عاشقانه پیچیده و استعاره‌های عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، اشارات به شراب و می‌نوشی ممکن است نیاز به توضیح داشته باشد.

شمارهٔ ۲۴۶

زان می که باغ را رخ او در پیاله ریخت
چون گرد سرمه، داغ ز دامان لاله ریخت

پیچیده است بس که ازان زلف تابدار
بر خاک مشک سوده ز ناف غزاله ریخت

در محفلی که بود درو ساقی آفتاب
درد شراب حسن تو در جام هاله ریخت

خوبان شهید او شده اند، این شراب نیست
ساقی ز شیشه خون پری در پیاله ریخت

فریاد خود ز دست خموشی کجا بریم؟
تا کی درون سینه توان خون ناله ریخت؟

دندان نماند در دهن از جنبش لبم
دامان خویش ابر برافشاند و ژاله ریخت

هفتاد ساله آب رخ خویش را سلیم
بر خاک از برای شراب دوساله ریخت
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۴۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۴۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.