هوش مصنوعی:
این شعر از حافظ، بیانگر رنجهای عاشقانه و ناکامیهای شاعر در عشق است. او از تلخیهای زندگی، ناتوانی در رسیدن به معشوق و رنجهای عشق میگوید. همچنین، اشارهای به بیعدالتیهای جهان و نالههای بلبلان دارد. شاعر تأکید میکند که دیگر از کفر و دین و مسائل دنیوی گذر کرده و تنها به عشق میاندیشد.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و فلسفی است که درک آن برای نوجوانان کمسنوسال دشوار بوده و ممکن است برای آنها نامفهوم باشد. همچنین، برخی از مضامین مانند رنج و ناکامی نیاز به بلوغ فکری دارد.
شمارهٔ ۲۷۱
از بس که تلخکام ازین ناتوان گذشت
آخر همای تیر تو از استخوان گذشت
پایم ز کوی او چه عجب گر بریده شد
تا کی به روی شیشه ی دل ها توان گذشت؟
گفتم حذر ز ناله ی من کن، فلک نکرد
اکنون دگر چه سود که تیر از کمان گذشت
امشب ز شیونی که کشیدند بلبلان
پنداشتم به باغ مگر باغبان گذشت
از بس که خورد خون شهیدان عشق را
کار زمین کوی تو از آسمان گذشت
از شغل عشق نیست سر کفر و دین مرا
دیگر سلیم کار من از این و آن گذشت
آخر همای تیر تو از استخوان گذشت
پایم ز کوی او چه عجب گر بریده شد
تا کی به روی شیشه ی دل ها توان گذشت؟
گفتم حذر ز ناله ی من کن، فلک نکرد
اکنون دگر چه سود که تیر از کمان گذشت
امشب ز شیونی که کشیدند بلبلان
پنداشتم به باغ مگر باغبان گذشت
از بس که خورد خون شهیدان عشق را
کار زمین کوی تو از آسمان گذشت
از شغل عشق نیست سر کفر و دین مرا
دیگر سلیم کار من از این و آن گذشت
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۷۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۷۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.