هوش مصنوعی: شاعر در این متن از درد عشق و رنج دل دیوانه‌اش می‌گوید. او از می و خمار، راز دل و شعله عشق سخن می‌گوید و به زیبایی معشوق و تأثیر نفسش اشاره می‌کند. در پایان، شاعر به مرگ محتاج و عید غدیر اشاره می‌کند و نسیم صبح را فرزند دو پیر می‌خواند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن به بلوغ فکری و تجربه بیشتری نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامفهوم باشد.

شمارهٔ ۲۷۲

مرا کی از سبوی می گزیر است
که در روز خمارم دستگیر است

به نامه چون نویسم راز دل را
حدیثم شعله و کاغذ حریر است

دل دیوانه ای در بند دارم
نفس در سینه ام زنجیر شیر است

ز سودای دلم او را زیان نیست
ندانم از چه زلفش شانه گیر است

غنی خوشدل شود از مرگ محتاج
چو میرد تشنه ای، عید غدیر است

سلیم انفاس او تأثیر دارد
نسیم صبح، فرزند دو پیر است
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۷۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۷۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.