هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که از درد عشق، رنج‌های عاشق و بی‌وفایی معشوق سخن می‌گوید. شاعر از غم و اندوه فراوان، شکست‌های عاطفی و ناامیدی‌های خود می‌نویسد و به مفاهیمی مانند عشق، فتنه، گناه و رازهای نهفته در دل اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی عاطفی دارد. همچنین، برخی از واژگان و استعاره‌ها ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

شمارهٔ ۲۸۲

شراب غمزه ی مست تو خون بی گنه است
ز فتنه آنچه به عاشق نمی کند، نگه است

چو کاغذی که بر آن مد کشند از پی مشق
ز تازیانه ی او پای تا سرم سیه است

گذشت آنکه نهد باغبان به ما منت
بهار آمد و عالم تمام سیرگه است

شمار لشکر غم را همین قدر دانم
که چشم حوصله تا کار می کند، سپه است

دل شکسته ی ما مهر و کین نمی داند
ز هر دری که درآیی سوی خرابه ره است

تو حسن کعبه چه دانی که نیستی محرم
ز دور، جامه ی هر کس، گمان بری، سیه است

سلیم، یوسف دل را خبر چه می پرسی
بجز خدای که داند که در کدام چه است
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۸۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۸۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.