هوش مصنوعی: این شعر از خشکی و تشنگی سخن می‌گوید و از احساس فقدان و تنهایی. شاعر با استفاده از استعاره‌هایی مانند خشک شدن شراب، خانه درویش، شیشه خالی، چمن تشنه و غنچه خشکیده، حالتی از ناامیدی و حسرت را بیان می‌کند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و استفاده از استعاره‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، فضای حزن‌آلود شعر برای سنین پایین مناسب نیست.

شمارهٔ ۲۸۱

دماغ ساغر می از شراب ما خشک است
چونان خانه ی درویش، آب ما خشک است

مگر به سنگ تواند نسیم بشکندش
ز بس چو شیشه ی خالی حباب ما خشک است

ز تشنگی چمن ما به کربلا ماند
که همچو دست لئیمان سحاب ما خشک است

دلم که سوخته، او را قبول کی گردد
مزاج مست لطیف و کباب ما خشک است

اگر شکفته نگردد سلیم معذور است
دماغ غنچه ی دل ز آفتاب ما خشک است
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۸۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۸۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.