هوش مصنوعی:
این شعر از مولانا بیانگر مفاهیم عرفانی و فلسفی است. شاعر از جدایی یار و گرفتاریهای دنیوی سخن میگوید و به پاکی درون و ارزش حقیقی انسان اشاره میکند. همچنین، به ناتوانی پندهای دیگران در تغییر سرنوشت و ذات انسان میپردازد.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات و استعارات نیاز به دانش ادبی و تجربه زندگی بیشتری دارند.
شمارهٔ ۳۱۸
مژده یاران را که یار از دست ما ساغر گرفت
در میان شعله و خاشاک، صحبت درگرفت
جوهر پاکان کجا آلوده ی زینت شود؟
همچو آب آیینه ام را کی توان در زر گرفت
کوهکن افشرد هرگه دامن مژگان خویش
بیستون را آب همچون سنگ سودا برگرفت
با کرم هرکس که سودا کرد نقصانی ندید
ابر جای قطره ی آب از صدف گوهر گرفت
پند ناصح مانع آهم نمی گردد سلیم
کی توان با موم هرگز روزن مجمر گرفت
در میان شعله و خاشاک، صحبت درگرفت
جوهر پاکان کجا آلوده ی زینت شود؟
همچو آب آیینه ام را کی توان در زر گرفت
کوهکن افشرد هرگه دامن مژگان خویش
بیستون را آب همچون سنگ سودا برگرفت
با کرم هرکس که سودا کرد نقصانی ندید
ابر جای قطره ی آب از صدف گوهر گرفت
پند ناصح مانع آهم نمی گردد سلیم
کی توان با موم هرگز روزن مجمر گرفت
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۱۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۱۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.