هوش مصنوعی: این شعر از عشق نافرجام و دل‌تنگی برای معشوق سخن می‌گوید. شاعر از دوری و فراق شکایت دارد و احساسات خود را با تصاویری مانند زلف معشوق، ابروی او و اشک‌هایش بیان می‌کند. او آرزوی بازگشت به وطن و دیدار معشوق را دارد، اما همچون مجنون ناامید است. شعر با توصیف حالات عاشقانه و احساسی پایان می‌یابد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه و احساسی پیچیده است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است. همچنین، استفاده از استعاره‌های ادبی ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل فهم نباشد.

شمارهٔ ۳۲۴

از خم زلفش دلم با آه و افغان بازگشت
مدتی در هند بود، آخر پریشان بازگشت

از غضب هرگاه زد بر گوشه ی ابرو گره
آهم از نزدیک لب، اشکم ز مژگان بازگشت

از غریبی، دولتی باشد، اگر سوی وطن
بار دیگر همچو عمر رفته بتوان بازگشت

همچو مجنون کو رود از کوی لیلی ناامید
دستم از دامان او سوی گریبان بازگشت

جستجوی ماه نو نظاره ات بسیار کرد
سوی ابروی تو آخر همچو مژگان بازگشت

من مقیم وصل و یاران رانده ی محفل سلیم
هرچه بر من خواستند آن بر حریفان بازگشت
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۲۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۲۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.