هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه از حافظ، به موضوع عشق و محبت می‌پردازد و بیانگر این است که عاشقان با وجود تمام مشکلات و طعنه‌ها، همچنان به عشق خود پایبند هستند. شاعر از زاهدانی که به سبحه‌های خود می‌بالند انتقاد می‌کند و عشق را برتر از هر چیز دیگری می‌داند. همچنین، او به وصل معشوق اشاره می‌کند و آن را بالاتر از هر چیز دیگری می‌داند.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات انتقادی و فلسفی آن نیاز به بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۳۲۹

عاشقانیم، به ما طعنه ی دیگر خود نیست
گر بود دامن ما پاره، ولی تر خود نیست

نتوانیم ز انصاف گذشت ای زاهد
سبحه هرچند عزیز است، چو ساغر خود نیست

همره نامه فرستم دل خود را سویش
خون او سرختر از خون کبوتر خود نیست

تنگدستان محبت ز کجا، زر ز کجا
سر و جان در ره یار است ولی زر خود نیست

ز آشنایان تو ای آب بقا در عالم
خبر از خضر نداریم [و] سکندر خود نیست

وصل معشوق کسی را چو دهد دست سلیم
چه زیان است در اسلام، برادر خود نیست
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۲۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۳۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.