هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از لذت نوشیدن شراب و همصحبتی با قدح میگوید و از دنیای بیوفا و بیثبات شکایت میکند. او قدح را نماد صفا و راستی میداند و از ساقی میخواهد که پس از مرگش، توبهاش را زیر پای قدح بریزد.
رده سنی:
18+
اشاره به مصرف شراب و مفاهیم عرفانی پیچیده که برای درک کامل نیاز به بلوغ فکری دارد.
شمارهٔ ۳۴۸
خوش آن دمی که لبم گردد آشنای قدح
به پای خم سر خود را نهم به جای قدح
بنوش می که سری در جهان نمی بینم
که چون حباب بود خالی از هوای قدح
به غیر حرف می از می کشان چه می خواهی
که در نماز نخوانند جز دعای قدح
ز دل جفای ترا وصل عذرخواهی کرد
که بوسه ی لب ساقی ست خونبهای قدح
کنم سلیم وصیت که ساقی از پس مرگ
کند چو توبه به خاکم به زیر پای قدح
به پای خم سر خود را نهم به جای قدح
بنوش می که سری در جهان نمی بینم
که چون حباب بود خالی از هوای قدح
به غیر حرف می از می کشان چه می خواهی
که در نماز نخوانند جز دعای قدح
ز دل جفای ترا وصل عذرخواهی کرد
که بوسه ی لب ساقی ست خونبهای قدح
کنم سلیم وصیت که ساقی از پس مرگ
کند چو توبه به خاکم به زیر پای قدح
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۴۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۴۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.