هوش مصنوعی: شاعر در این اشعار از عشق و شوق به معشوق خود سخن می‌گوید و نگران است که احساساتش به دست او نرسد. او از ترس از دست دادن بهار عشق خود و آسیب‌های زمانه می‌ترسد و امیدوار است که غم و اندوه به او نرسد. همچنین، او از بی‌قراری و انتظار برای وصال معشوق می‌نویسد و نگران فراموشی است.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاطفی و عاشقانه است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی عاطفی نیاز دارد. همچنین، برخی از مضامین مانند ترس از فراموشی و غم‌های عاشقانه ممکن است برای سنین پایین‌تر سنگین و نامفهوم باشد.

شمارهٔ ۳۶۶

می دو ساله به لب های یار من نرسد
گل پیاده به گرد سوار من نرسد

چها نوشته ام از بیخودی به نامه ی شوق
خدا کند که به دست نگار من نرسد!

دلم همیشه ازان همچو بید می لرزد
که چشم زخم خزان بر بهار من نرسد

ز شوق وصل تو خمیازه در دهان دارم
چو گل، شراب به داد خمار من نرسد

مگر به شیشه ی ساعت کنند بعد از مرگ
که دست صرصر غم بر غبار من نرسد

حدیث شوق به مکتوب، تا به چند سلیم
نویسم و به فراموشکار من نرسد
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۶۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۶۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.