۲۱۳ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۷۷

عشق دل ها را به آن زلف چو سنبل می دهد
زلف چون دلگیر می گردد، به کاکل می دهد

گل شکفت و در چمن بازار سودا گرم شد
باغبان ساغر ز ما می گیرد و گل می دهد

همچو مستان هر نفس جامی ز روی دوستی
گل ز گل می گیرد و بلبل به بلبل می دهد

عشق گوید با تو دارم کارها در وقت مرگ
موج دریا وعده ما را بر سر پل می دهد

صورت چین است پنداری نگار ما سلیم
هر نگاه گرم او یاد از تغافل می دهد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۷۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۷۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.