هوش مصنوعی: این متن به موضوعات عشق، رنج‌های عاشقانه، و تفاوت‌های بین عاشقان و زاهدان می‌پردازد. در آن از بی‌قراری عاشقان، ناتوانی بیدلان در رسیدن به معشوق، و تضاد بین ظاهر و باطن زاهدان و رندان سخن گفته شده است. همچنین، اشاره‌ای به عزت عشقبازان در برابر خودکامی دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد. همچنین، برخی اشارات به رنج و تضادهای درونی وجود دارد که درک آن‌ها به بلوغ فکری نیاز دارد.

شمارهٔ ۳۷۸

بی قراران گر ز کوی او برون گامی نهند
پیش پای خویشتن از نقش پا دامی نهند

بیدلان را طاقت بوسیدن معشوق نیست
می روند از خود اگر لب بر لب جامی نهند

گلرخان صدبوسه می بخشند و آن را نام نیست
این قدر منت چرا بر ما ز دشنامی نهند

زاهدان صافی دلم گویند و رندان دردنوش
چون غلامان هر کجا رفتم مرا نامی نهند

عشقبازان را نشان افسر شاهی سلیم
آن قدر نبود که سر بر پای خودکامی نهند
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۷۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۷۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.