هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از احساسات عاشقانه و غم غربت سخن میگوید. او از بوی حنا، گل و طبیعت الهام گرفته و به عشق و دردهایش اشاره میکند. همچنین، از مفاهیمی مانند جاودانگی و نوشیدن باده صحبت میشود.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، اشارههایی به نوشیدن باده دارد که مناسب رده سنی بالاتر است.
شمارهٔ ۴۷۷
دوستان می روم از خود که صبا می آید
بگذارید ببینم ز کجا می آید
بر دلم دست نگارین که نهاده ست، که باز
به مشامم ز نفس بوی حنا می آید
جلوه ام بر سر خار است و چو دست گلچین
در رهش بوی گلم از کف پا می آید
سیل در بادیه ی عشق چنان هموار است
که گمان می بری از کوه صدا می آید
بس که ترسیده ز درد و غم غربت چشمم
نگهم از سر مژگان به قفا می آید
ز استخوان خوردن من همچو چراغ کشته
بوی دود از سر منقار هما می آید
عمر جاوید، سلیم از می گلگون خیزد
تا بود باده، چه از آب بقا می آید؟
بگذارید ببینم ز کجا می آید
بر دلم دست نگارین که نهاده ست، که باز
به مشامم ز نفس بوی حنا می آید
جلوه ام بر سر خار است و چو دست گلچین
در رهش بوی گلم از کف پا می آید
سیل در بادیه ی عشق چنان هموار است
که گمان می بری از کوه صدا می آید
بس که ترسیده ز درد و غم غربت چشمم
نگهم از سر مژگان به قفا می آید
ز استخوان خوردن من همچو چراغ کشته
بوی دود از سر منقار هما می آید
عمر جاوید، سلیم از می گلگون خیزد
تا بود باده، چه از آب بقا می آید؟
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۷۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۷۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.