۱۵۵ بار خوانده شده

شمارهٔ ۴۹۶

لاله و گل چهره از شرم تو رنگین کرده اند
یوسفی، بهر همین نام تو گرگین کرده اند

نه همین نقش ترا در چشم من جا داده اند
در همه چشمی ترا چون خواب شیرین کرده اند

باخبر باش از زبان خود، که دانایان راز
از خموشی حلقه در گوش سخن چین کرده اند

ناخدایان تا که را در آب می رانند باز
کز سفینه بادپای موج را زین کرده اند

از بتان هند بر تحقیق بردم ره سلیم
این سیاهان سرمه در چشم خدابین کرده اند
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۹۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۹۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.