هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساسات ناامیدی، تنهایی و بی‌عدالتی است. شاعر از نرسیدن به آرزوها، بی‌وفایی دیگران و شرایط سخت زندگی شکایت می‌کند. او احساس می‌کند که دنیا به کام دیگران است و نوبت به او نمی‌رسد. همچنین، از عشق و آزادی سخن می‌گوید که گویی از دست رفته‌اند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عمیق عرفانی و فلسفی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، لحن غمگین و ناامیدانه‌ی شعر ممکن است برای مخاطبان جوانتر سنگین باشد.

شمارهٔ ۵۰۵

کار من خراب ندانم کجا رسد
موجی اگر به کلبه ام از بوریا رسد

دور فلک به کام حریفان دیگر است
نوبت به ما عجب که درین آسیا رسد

صد حرف می زنیم به آن بی وفا، ولی
هرگز چنان نشد که به یک حرف وارسد

یابد مگر به بادیه زاغ استخوان ما
جایی نمرده ایم که آنجا هما رسد

قمری کجا و نغمه ی آزادگان؟ کجاست
طوقی که همچو سرمه به فریاد ما رسد

از عشق در قلمرو دل خرمی نماند
سوزد به هر کجا نفس اژدها رسد

خورشید را سلیم در آن کوچه راه نیست
آنجا چگونه این دل بی دست و پا رسد
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۰۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۰۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.