هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و عارفانه، احساسات شاعر را نسبت به معشوق و وصال او بیان میکند. شاعر از رشک، عشق، و فراموشی سخن میگوید و از آیینه به عنوان نمادی از بازتاب و فراموشی استفاده میکند. همچنین، اشارهای به مفهوم دولت و سخنشنوی دارد.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه در شعر وجود دارد که درک آنها به بلوغ فکری و تجربهی بیشتری نیاز دارد. همچنین، برخی از اصطلاحات و استعارههای به کار رفته ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده باشد.
شمارهٔ ۵۱۴
رشکم ز گفتگوی تو خاموش می کند
نامت نمی برم که دلم گوش می کند
آیینه را وصال تو خوش روی داده است
عشرت همیشه رند نمدپوش می کند
بال هما به شهپر مصرع نمی رسد
دولت ازان طلب که سخن گوش می کند
صورت نبست در دل ما کینه ی کسی
آیینه هرچه دید، فراموش می کند
خواهد سلیم چید گلی از وصال او
خمیازه سخت خدمت آغوش می کند
نامت نمی برم که دلم گوش می کند
آیینه را وصال تو خوش روی داده است
عشرت همیشه رند نمدپوش می کند
بال هما به شهپر مصرع نمی رسد
دولت ازان طلب که سخن گوش می کند
صورت نبست در دل ما کینه ی کسی
آیینه هرچه دید، فراموش می کند
خواهد سلیم چید گلی از وصال او
خمیازه سخت خدمت آغوش می کند
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۱۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۱۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.