هوش مصنوعی: شاعر در این غزل از قناعت و رضایت به زندگی ساده در گوشه‌ای از ایران سخن می‌گوید و از شوق درونی و مستی معنوی خود می‌نویسد. او احساس می‌کند که حتی سایه‌ی دیوارش برایش کافی است و از اضطراب و بی‌قراری دوری می‌جوید. شاعر همچنین به هنر و موسیقی اشاره دارد و از تأثیر گفتار خود بر روزگارش می‌گوید.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و استفاده از استعاره‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از واژگان و مفاهیم نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارند.

شمارهٔ ۵۲۶

کرده ام در گوشه ی ایران قناعت کار خود
بس بود هندوستانم سایه ی دیوار خود

همچو بال مرغ بسمل مضطرب گردد، اگر
افکند موم دلم مطرب به موسیقار خود

شوق مستی در درون خم مرا جا داده است
هرکه را بینی، فلاطونی بود در کار خود

گر نسیمی عزم رفتن می کند، من همرهم
زین گلستان بسته ام همچون شکوفه، بار خود

این غزل در هند و مطلع را در ایران گفته ام
منفعل دارد سلیم ایامم از گفتار خود
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۲۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۲۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.