هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که از عناصر طبیعت مانند گل، بلبل، باغبان و زلف پریشان برای بیان مفاهیم عشق، وصال، توکل و بی‌ثباتی دنیا استفاده می‌کند. شاعر با اشاره به ناپایداری زیبایی و بی‌فایده بودن عشق در جمعیت حسن، بر اهمیت توکل و بی‌توقعی تأکید می‌کند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه موجود در شعر ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات فلسفی و اخلاقی نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد که معمولاً از سن 16 سالگی به بعد شکل می‌گیرد.

شمارهٔ ۵۲۷

خنده ی شوخ تو فرصت به تغافل ندهد
زلف در بردن دل صرفه به کاکل ندهد

هر کجا زلف پریشان تو باشد، چه عجب
باغبان گر به چمن آب به سنبل ندهد

وصل خوبان به دو پیمانه ی می موقوف است
باغبان تا نشود مست، به کس گل ندهد

عشق را فایده ای نیست ز جمعیت حسن
زر گل، سود پریشانی بلبل ندهد

رزق هرچند که خود می رسد، آن به که کسی
پشت چون سایه به دیوار توکل ندهد

نیست سامان جهان قابل اظهار سلیم
کاشکی این همه گل عرض تجمل ندهد
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۲۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۲۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.