هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه از سلیم، با تصاویر شاعرانه و احساسی عمیق، بیانگر درد فراق و عشق ناکام است. شاعر با استفاده از استعاره‌های زیبا مانند آیینه، جام شراب، دل بلبل و طفل خردسال، احساسات خود را نسبت به معشوق بیان می‌کند و از بی‌تابی و اضطراب ناشی از این عشق سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عاطفی عمیق و استعاره‌های پیچیده است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و احساسی نیاز دارد. همچنین، ممکن است برخی از مضامین مانند عشق ناکام و حسرت برای نوجوانان کم‌سن‌وسال سنگین باشد.

شمارهٔ ۵۳۳

آیینه از خیال رخش آفتاب شد
جام تهی ز یاد لبش پر شراب شد

ساقی به دست او برسان زود باده را
کز حسرت لبش دل پیمانه آب شد

در باغ بی لب تو کشیدم ز سینه آه
بر شاخ، غنچه چون دل بلبل کباب شد

با چشم تر به یاد تو رفتیم ازین جهان
چون طفل خردسال که گریان به خواب شد

بی طاقتی به کار محبت مکن سلیم
سیماب، کشته از سبب اضطراب شد
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۳۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۳۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.