هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از دلتنگی و یکرنگی عشق میگوید و خود را بیرنگ و صاف مانند آب و آیینه توصیف میکند. او اشاره میکند که هیچکس برای شیشهاش وجود ندارد که از دل، سنگی در بغل نداشته باشد. همچنین، از نبود نوای مطرب و جای خالی سرود نوحهگر میگوید و در پایان تأکید میکند که از خون او تیغی رنگین نخواهد شد و هیچکس از او رنگی ندارد.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آنها به بلوغ فکری و تجربهی زندگی نیاز دارد. همچنین، برخی از اشارات مانند 'ز خون ما نگردد تیغ رنگین' ممکن است برای مخاطبان جوانتر سنگین یا نامفهوم باشد.
شمارهٔ ۵۵۵
لبت چون غنچه دلتنگی ندارد
چو گل روی تو یکرنگی ندارد
به اهل کفر و ایمان سینه صافم
چو آب، آیینه ام زنگی ندارد
برای شیشه ی من هیچ کس نیست
که از دل، در بغل سنگی ندارد
سرود نوحه گر را جای خالی ست
نوای مطرب آهنگی ندارد
ز خون ما نگردد تیغ رنگین
سلیم از ما کسی رنگی ندارد
چو گل روی تو یکرنگی ندارد
به اهل کفر و ایمان سینه صافم
چو آب، آیینه ام زنگی ندارد
برای شیشه ی من هیچ کس نیست
که از دل، در بغل سنگی ندارد
سرود نوحه گر را جای خالی ست
نوای مطرب آهنگی ندارد
ز خون ما نگردد تیغ رنگین
سلیم از ما کسی رنگی ندارد
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۵۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۵۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.