هوش مصنوعی: این شعر از حافظ، بیانگر حالات عاشقانه و دل‌گرفتگی شاعر است. او از عشق و دیوانگی، طوفان‌های زندگی، و ناامیدی‌ها سخن می‌گوید. همچنین، اشاراتی به مفاهیم فلسفی مانند گذر زمان و ویرانی دارد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد. همچنین، برخی از اشارات نیاز به درک ادبی و تجربه زندگی دارد.

شمارهٔ ۵۹۳

در سر کوی تو جمعند پریشانی چند
بند بر بند قبا بافته عریانی چند

دل دیوانه ی ما زلف ترا در کار است
باید این سلسله را سلسله جنبانی چند

کشتی ما نه چنان هم به کنار آمده است
که توان قطع نظر کرد ز طوفانی چند

از دکانی که گشوده ست جنون، می پرسد
گل چو خمیازه کشان چاک گریبانی چند

خوش نگردد دلم از گریه، که خرم نکند
خرمن سوخته را قطره ی بارانی چند

یک نگین وار زمین است و هزاران جمشید
مانده از این ده ویران شده دهقانی چند

شده مرهم طلب ای همنفسان زخم سلیم
نیست گر معدن الماس، نمکدانی چند
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۹۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۹۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.