هوش مصنوعی:
این شعر از درد عشق و رنجهای ناشی از بیوفایی و ناملایمات زندگی سخن میگوید. شاعر با تصاویری مانند خونریزی دل، دیوانگی، رانده شدن از باغ و سوختن پروانه در آتش چراغ، احساس تنهایی و رنج خود را بیان میکند. همچنین، از بیوفایی معشوق و تأثیرات تلخ آن بر زندگی خود گله میکند.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عاشقانه و استفاده از استعارههای پیچیده مانند 'خون در ایاغم میکند' یا 'اشک خونین' ممکن است برای مخاطبان کمسنوسال قابل درک نباشد. همچنین، مضامین غمگین و احساسی شعر برای نوجوانان و بزرگسالان مناسبتر است.
شمارهٔ ۵۹۴
جرعه ای تا می خورد، خون در ایاغم می کند
تا دماغی می رساند، بی دماغم می کند
بس که چون دیوانگان آشفته می بیند مرا
باغبان با چوب گل بیرون ز باغم می کند
قسمت من نیست هرگز مهربانی از کسی
چون صبا، پروانه خصمی با چراغم می کند
بی تو هرگه می روم سوی چمن، در پای سرو
آب از خود رفتنی دارد که داغم می کند
بلبلم، اما سلیم از بی وفایی های گل
اشک خونین در چمن همچشم زاغم می کند
تا دماغی می رساند، بی دماغم می کند
بس که چون دیوانگان آشفته می بیند مرا
باغبان با چوب گل بیرون ز باغم می کند
قسمت من نیست هرگز مهربانی از کسی
چون صبا، پروانه خصمی با چراغم می کند
بی تو هرگه می روم سوی چمن، در پای سرو
آب از خود رفتنی دارد که داغم می کند
بلبلم، اما سلیم از بی وفایی های گل
اشک خونین در چمن همچشم زاغم می کند
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن (مجتث مثمن مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۹۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۹۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.