هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی‌های فصل بهار و شکوفایی طبیعت می‌پردازد، اما در عین حال هشدارهایی درباره فتنه‌ها و آسیب‌های زندگی نیز دارد. شاعر از عشق، مستی گل‌ها، و شادی در بازار سخن می‌گوید، اما همچنین به خطراتی مانند سیل و فتنه اشاره می‌کند. در پایان، آرامش را در رسیدن به گلزار و دیر مغان جستجو می‌کند.
رده سنی: 15+ این شعر دارای مضامین عمیق عرفانی و اجتماعی است که ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند فتنه و آسیب نیاز به تجربه و درک بیشتری دارند که معمولاً در سنین بالاتر حاصل می‌شود.

شمارهٔ ۶۰۵

آیینه را چو نوبت دیدار می رسد
فصل بهار سبزه ی زنگار می رسد

از بس که گل به باغ ز مستی شکفته است
آواز خنده بر سر بازار می رسد

شوریده ی ترا گل آشفتگی کجا
تا سر سلامت به دستار می رسد؟

غافل مشو که سیل چو انداز فتنه کرد
آسیب او به صورت دیوار می رسد

آن بلبلم که ناله ای از دل چو برکشم
خونم چو کبک تا سر منقار می رسد

بنشین سلیم بر در دیر مغان که آب
آسوده می شود چو به گلزار می رسد
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۰۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۰۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.