۲۰۱ بار خوانده شده

شمارهٔ ۶۰۹

نه همین تنها مرا چون شمع، آتش قوت کرد
داد تا آبی جهان، خون در دل یاقوت کرد

عمر از بس تلخ شد بر اهل عالم، شوق مرگ
خضر را چون اهل کشتی، زنده در تابوت کرد

نیک و بد را فرق را فرق نتواند کند از یکدگر
پیری از بس این جهان کهنه را فرتوت کرد

گر دل صد پاره ی مرغی به نوک خار دید
باغبان این چمن آن را خیال توت کرد

هند شد همدوش عرش از کبریای من سلیم
جلوه ی من عرصه ی لاهور را لاهوت کرد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۰۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۱۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.