۱۸۱ بار خوانده شده

شمارهٔ ۶۲۰

خوش آن نسیم کزان زلف مشکسود آید
به حال خویش دلم آنچنان که بود آید

به باغ بی تو ز آهم همیشه گلچین را
چو شمع کشته ز انگشت بوی دود آید

نمانده فرصت پیغام و نامه، ای قاصد
رسیده ایم به مردن، بگو که زود آید

نزول حادثه است این خرابه، نیست عجب
اگر به خانه ی ما آسمان فرود آید

خوش است، جامه اگر آسمان بدل سازد
که بوی ماتم ازین جامه ی کبود آید

به غیر ازان که بگویی سلیم بی هنر است
دگر چه کار ز دست تو ای حسود آید؟
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۱۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۲۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.