هوش مصنوعی: این شعر از عشق نافرجام، دل‌شکستگی و پریشانی روحی سخن می‌گوید. شاعر از بی‌توجهی معشوق گلایه دارد و از دیگران می‌خواهد تا از دردهایش بپرسند. او همچنین به مفاهیمی مانند امید دراز (طول امل) و اسارت عشق اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاشقانه و روان‌شناختی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین برخی از اشارات مانند «خون خود را می‌خورم» نیاز به سطحی از بلوغ عاطفی دارد.

شمارهٔ ۶۸۶

از دل آشفتگان شرح پریشانی بپرس
گر سراغ سیل می گیری، ز ویرانی بپرس

گرچه او احوال من هرگز نپرسید از صبا
از من آن بی مهر را چندان که بتوانی بپرس

شانه می آید به کار زلف در آشفتگی
آشنایان را در ایام پرشانی بپرس

می روم از کویت، اما خون خود را می خورم
گر ز من باور نداری، از پشیمانی بپرس

در جهان هر لحظه افزون می شود طول امل
معنی این نکته را از موی زندانی بپرس

خانه زاد دودمان زلف خوبانم سلیم
با محبت نسبت من گر نمی دانی بپرس
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۸۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۸۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.