هوش مصنوعی:
این شعر از زبان شاعری بیان میشود که از جنون عشق و نابسامانیهای زندگی شکایت دارد. او از قرض گرفتن به عنوان استعارهای برای وابستگی و نیازمندی استفاده میکند و از ناامیدی، عشق نافرجام، و خیانت زمانه مینالد. شاعر آرزو میکند که از دام دنیا رها شود و از مردم زمانه که مانند کودکان مکتبی نان را به قرض میدهند، دوری کند.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و اجتماعی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارههای پیچیده و نگاه انتقادی به جامعه، مناسب سنین بالاتر است.
شمارهٔ ۷۱۶
کنم برای جنون یارب از که سامان قرض
درین چمن که گل از گل کند گریبان قرض
قبول راهزن عشق نیست مایه ی ما
کنیم چیز دگر از که در بیابان قرض
چو دل به زلف تو دادیم ترک آن کردیم
چنان که گیرد از اهل کرم پریشان قرض
در معامله را بسته روزگار چنان
که گل به گل ندهد زر درین گلستان قرض
خدا کند که ز دام جهان خلاص شویم
که سفله هرچه دهد، می دهد به مهمان قرض
حذر ز صحبت اهل زمانه، کز خست
به هم دهند چو اطفال مکتبی نان قرض
اگر ز من طلبد زلف یار دل، چه عجب
گهی ضرور شود با وجود سامان قرض
سلیم لذت جود آن کسان که یافته اند
کنند وجه کرم را چو ابر نیسان قرض
درین چمن که گل از گل کند گریبان قرض
قبول راهزن عشق نیست مایه ی ما
کنیم چیز دگر از که در بیابان قرض
چو دل به زلف تو دادیم ترک آن کردیم
چنان که گیرد از اهل کرم پریشان قرض
در معامله را بسته روزگار چنان
که گل به گل ندهد زر درین گلستان قرض
خدا کند که ز دام جهان خلاص شویم
که سفله هرچه دهد، می دهد به مهمان قرض
حذر ز صحبت اهل زمانه، کز خست
به هم دهند چو اطفال مکتبی نان قرض
اگر ز من طلبد زلف یار دل، چه عجب
گهی ضرور شود با وجود سامان قرض
سلیم لذت جود آن کسان که یافته اند
کنند وجه کرم را چو ابر نیسان قرض
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۱۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۱۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.