هوش مصنوعی:
این شعر از حسرت و اندوه ناشی از گذر زمان، ناکامیهای عاشقانه، و بیثباتی زندگی سخن میگوید. شاعر از تأثیرناپذیری دل در برابر عشق، شکست در مسیر پرخطر زندگی، و اضطراب درونی خود مینالد. همچنین، به مقایسه عاقلان و مجانین در مواجهه با جهان میپردازد و از بیهودگی تلاشهای خود در جهانی سالم اما بیثمر سخن میگوید.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی، همچنین پرداختن به موضوعاتی مانند ناامیدی و اضطراب، درک این شعر را برای مخاطبان جوانتر دشوار میکند. این محتوا更适合 افرادی که از بلوغ فکری و تجربه کافی برای درک پیچیدگیهای عاطفی و وجودی آن برخوردارند.
شمارهٔ ۷۳۵
آتش به باغ زد ز خزان روزگار حیف
داغ چمن نه ایم، ز بلبل هزار حیف
تأثیر نیست در دل ما فیض عشق را
بر گلخن است سایه ی ابر بهار حیف
از ورطه ای که مقصد ما جز خطر نبود
نشکسته رفت کشتی ما برکنار حیف
از خار پا چو شعله به رقصند رهروان
در راه او پیاده خورد بر سوار حیف
از موج اضطراب دلم آرمیده نیست
آیینه ام چو آب ندارد قرار حیف
عاقل به ماتم است رود هرکس از جهان
مجنون این خرابه خورد بر غبار حیف
بیکار نیستیم، ولی در جهان سلیم
کاری نمی کنیم که آید به کار حیف
داغ چمن نه ایم، ز بلبل هزار حیف
تأثیر نیست در دل ما فیض عشق را
بر گلخن است سایه ی ابر بهار حیف
از ورطه ای که مقصد ما جز خطر نبود
نشکسته رفت کشتی ما برکنار حیف
از خار پا چو شعله به رقصند رهروان
در راه او پیاده خورد بر سوار حیف
از موج اضطراب دلم آرمیده نیست
آیینه ام چو آب ندارد قرار حیف
عاقل به ماتم است رود هرکس از جهان
مجنون این خرابه خورد بر غبار حیف
بیکار نیستیم، ولی در جهان سلیم
کاری نمی کنیم که آید به کار حیف
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۳۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۳۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.